فراماسون

معنی کلمه فراماسون در لغت نامه دهخدا

فراماسون. [ فْرا / ف ِ سُن ْ ] ( فرانسوی ، اِ ) این کلمه در قرن سیزدهم میلادی به پیشه ورانی که با تیشه کار میکردند گفته می شد. ( از دائرةالمعارف انگلیسی ). تیشه دار. هیزم شکن. || ( اِخ ) از قرن سیزدهم به بعد به کسانی گفته شده که در حوزه های سازمان اسرارآمیز فراماسونری شرکت میکردند. ( از دایرةالمعارف بریتانیکا ). عضو یک جامعه جهانی سِرّی که هدفش به ظاهر تبلیغ برادری ، تعاون اجتماعی و کمکهای متقابل است. ( از فرهنگ وبستر امریکایی ). عضو انجمن سِرّی کهنی که در سراسر جهان شعبه هایی دارد و هدفش تبلیغ و تعلیم محبت ، برادری و کمک های متقابل است. ( از فرهنگ لرنر آکسفورد ). سازمان فراماسونها را درزبان انگلیسی «فری میسنزهال » میگویند. ( از وبستر ). رجوع به فراماسونری شود.

معنی کلمه فراماسون در فرهنگ معین

(فِ سُ ) [ انگ . ] (اِ. ) عضو جمعیت فراماسونری .

معنی کلمه فراماسون در فرهنگ عمید

عضو سازمان یا جمعیت فراماسونری.

معنی کلمه فراماسون در فرهنگ فارسی

فراقه ای قدیم که تاکنون در سراسر جهان تشکیت خود را ادامه داده اند . در قرون وسطی که در اروپا بساختمان کلیساهای متعدد اقدام میکردند بنایانی که کلیسا میساختند و خود را بنده مومن خدا میدانستند از حکام و شهر داران در خواست کردند که آنان را به بیگاری نگیرند و از ایشان بی مزد کار نکشند و برای آنکه بتوانند پیشنهاد خود را بتصویب برسانند اتحادیه ای بنام [ فراماسون ] ( یعنی بنای آزاد بنایی که بدون مزد کار نمیکند ) بوجود آوردند و کسهایی بنام [ لژ ] ( جا مکان ) تاسیس کردند و کارگران مستعد بنایی را در آن کسها تعلیم میدادند تا بنا و معمار شوند ولی بعد از تعطیل ساختمان کلیساها لژهای فراماسونری در انگلستان و سپس در ممالک دیگر اروپا از بنا و معمار صنفی خالی شد و جای آنرا اشراف و اصیل زادگان گرفتند و فراماسونی که تا آن موقع کس درس صنف معمار و بنا بود بصورت باشگاهی سیاسی در آمد. این باشگاه از انگلستان بفرانسه و سپس بایتالیا و دیگر کشورهای اروپا و آنگاه بممالک شرق رفت . برخی بر آنند که این تشکیت در زمان سلیمان بن داود پایه گذاری شده ( . ) تشکیت فراماسونها از قرن سیزدهم م . ببعد سروسامانی گرفت و تاسیس آن از قرم چهاردهم م . در لندن آغاز گردید. از اوایل قرن هیجدهم م . و بخصوص از سال ۱۷۱۷ فراماسونری در آمریکا و آسیا هم نفوذ کرد و حوزه های وسیع آن در همین قرن در ایرلند هند و دیگر کشورها بوجود آمد و همواره فعالیت خود را گسترش داد تا جایی که در طول چهل سال در تمام شهرهای معروف هندوستان از جمله بنگال کلکته مدرس و بمبئی لژهای فراماسونری تاسیس شد . در فرانسه نخستین حوزه در سال ۱۷۳۲ م . بر پا گردید و در کشورهای دیگر بترتیب زیر سازمانهای فراماسونی بوجود آمد : آلمان ۱۷۳۳ م . پرتغال ۱۷۳۵ م . هلند ۱۷۳۵ م . سویس ۱۷۴٠ م. بلژیک ۱۷۶۵ م.روسیه ۱۷۷۱ م . سوئد ۱۷۷۳ م . مصر ۱۸۷۶م . بهمین ترتیب نفوذ فرماسونری تا دورترین نقاط زمین گسترش یافت . در آمریکای شمالی و مخصوصا در ایات متحده ( اتازونی ) ایرلندیهاو اسکاتلندیها از اوایل قرن هیجدهم برای ایجاد لژهای این سازمان دست بکار شده بودند . بدنبال این کوششها در فراماسونری حوزه های رمزی پدید آمد مث در آمریکای شمالی [ لژهای آبی ] مخصوص فارماسونهایی بود که عضو سازمانهای کشوری بودند . توضیح ۱ - چون [ فراماسون ] فرانسوی و [ فرامیسن ] انگلیسی لفظا و معنا با کلمه [ فراموشی ] رابطه دارد در ایران این انجمن را [ فراموشخانه ] نامیده اند .در [ تحفه العالم ] تالیف عبداللطیف ابن ابی طالب موسوی شوشتری جزایری ( مولف در جمادی الثانیه ۱۲۱۶ ه ق . ) آمده : [ دیگر از جمله قوانین مشهوره فرق فرنگ خاصه فرانسیسان [ فرامیسن ] است و [ فریمیسن ] نیز گویند و آن در لغت بمعنی بنا و معمار است چه واضع این قانون شخصی بنا بوده است (. ) و در اصطح جماعتی را گویند که متصف بصفاتی باشند که ذکرشان خواهد آمد. هندیان و فارسی زبانان هند آن جماعت را [ فراموشی ] گویند و این هم خالی از مناسبتی نیست چه هر چه از آنها بپرسند در جواب گویند بیاد نیست . منافاتی با هیچ مذهب ندارد و هر کس بهر مذهبی که باشد و بخواهد داخل این فرقه گردد باکی ندارد ... و غریب اینکه هر گاه دو کس از این فرقه که یکی از مغرب و دیگری از مشرق باشد بهم برخورند بدون آمیزش و اختط هم را شناسند . بسیاری از مسلمانان در کلکته داخل در این زمره اند .] ( تحفه العالم ص ۲۹۲ ) . توضیح ۲ - فراماسونری در ایران نخستین ایرانیی که وارد این فرقه شد ظاهرا عسکر میرزا شاهزاده قاجاری سفیر ایران در دربار فرانسه بود که در نوامبر ۱۸٠۸م . در پاریس وارد جرگه فلسفی که تابع لژ بزرگ اسکاتلند بود شد . پس از او میرزا ابوالحسن خان شیرازی اولین سفر ایران در انگلستان بود که در ژوئن ۱۸۱٠ م . وارد لژ انگلستان گردید . سپس میرزا جعفرخان مهندس فاهانی ( مشیرالدوله ) که بعدا سفیر ایران در دربار انگلستان شد در اوایل سال ۱۸۱۷م . وارد فرقه ماسونی شد . محمد صالح شیرازی ( از شاگردان اعزامی بانگلستان ) نیز در ماه مه ۱۸۱۷ م . وارد این فرقه گردید . پس از گذشت بیست سال از این تاریخ سه شاهزاده قاجاری : رضا قلی میرزا و نجف قلی میرزا تیمورمیرزا و نجف قلی میرزا پسران حسنعلی میرزا فرمانفرما بن فتحعلی شاه درین طریقه داخل گردیدند. در عهد ناصرالدین شاه تشکیت آن وسعت یافت . اعتماد السلطنه گویند : [ طی بساط فرامیسن ( فراموشخانه ) این دستگاه سخت اسباب افتتان مردم ایران گردیده و مظنه شرور و مفاسد و رواج خیات کاسد شده بود جرم پس از تخریب بنیان و هدم اساس آن ( از طرف ناصرالدین شاه ) قدغن شد و نهی جاوید گردید که سپس احدی باین اسم دهان باز نکند و زبان دراز ننماید.] ( الم آثر و ال آثار ۱۱۸ ) ولی ناصرالدین شاه هم در این امر موفق نگردید و این اساس تا پایان رژیم پهلوی دوام داشت و منشائ بسیاری از مفاسد و انحرافات سیاسی اجتماعی و فرهنگی گردید . در رژیم وابسته پهلوی بسیاری از صاحب منصبان بطور مخفیانه یا علنی در تشکیت فراماسونری عضویت داشتند.
( اسم ) عضو فراماسونری

معنی کلمه فراماسون در فرهنگستان زبان و ادب

{freemason} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] عضو انجمن فراماسونی

معنی کلمه فراماسون در دانشنامه آزاد فارسی

فِراماسون (freemason)
فِراماسون
فِراماسون
فِراماسون
فِراماسون
برگرفته از واژۀ فرانسوی «فران ماسون » به معنای «بنّای آزاد». تاریخچۀ آن به قرون وسطا بازمی گردد که بنّایان و سنگ تراشان اروپایی برای حراست از حرفه و فن خود، سازمان صنفی مخفی ای تشکیل دادند که اعضای آن سوگند یاد می کردند که در همه حال یار و مددکار یکدیگر بوده و اسرار صنف را به غیر بروز ندهند. آنان آداب و رسوم و نمادها و سلسله مراتب خاص داشتند. در قرون ۱۶ و ۱۷، برخی از متفکران ، هنرمندان ، نویسندگان ، بازرگانان اروپا، که از حاکمیت فئودال ها و ارباب کلیسا ناراضی و در تنگنا بودند، سازمان های فراماسونری را محل امن و مناسبی برای تبادل نظر و اشاعۀ اندیشه های فلسفی ، سیاسی و هنری خود یافتند و از آن پس فراماسونری رفته رفته ماهیت صنفی خود را از دست داد و، ضمن حفظ آداب و سنن ظاهری پیشین ، به کانونی روشنفکرانه و ترقی خواه تبدیل شد که شعار آن آزادی، برابری و برادری بود. فراماسون های جدید که از بنیادگذاران و مروجان فلسفه های انسان مدار جدید اروپایی بودند، نوع دوستی و جهان وطنی را تبلیغ می کردند و، ضمن باور به ایمان مذهبی ، مبلّغ هیچ دین و آیین خاصی نبودند. آنان تاریخچۀ فراماسونری را به هزاره های قبل می بردند و برای آن اسطوره سازی می کردند و منشأ مشترکی با یهودیت و نمادهای آن می یافتند. این کانون ها نقش عمده ای در تحولات فکری ، سیاسی و اجتماعی اروپا ایفا کردند. «لژها»، تشکیلات پایۀ فراماسونری است که طبق ضوابطی معیّن و با عضویت تعداد مشخصی از اعضا شکل می گیرد و زیرنظر تشکیلات بالاتری به نام «گراند لژ» (لژ بزرگ ) اداره می شود. لژهای فراماسونری ، زیر نظر یک یا چند لژ بزرگ منطقه ای تشکیل می شود. آن ها نیز به نوبۀ خود به لژهای بزرگ دیگری وابسته اند که شعبه ای از مراکز جهانی ماسونی تلقی می شوند. سازمان های بزرگ فراماسونری جهانی به طور کلی به یکی از طریقت های معروف فراماسونری وابسته اند و هر یک مطابق آیین طریقتی خاص فعالیت می کنند. بخش اعظم فعالیت های فراماسونری مخفی است و این تشکیلات در دو سطحِ «فراماسونری سه درجه ای» و «فراماسونری ۳۳ درجه ای» سازماندهی و اداره می شوند. از آغاز قرن ۱۹ و با گسترش دامنۀ فعالیت های استعماری ، کانون های فراماسونری در خدمت اهداف استعماری درآمدند و به آموزش و تربیت کادر نخبگان بومی مستعمرات در جهت اهداف استعماری پرداختند و به آنان چنین القا کردند که ایجاد تحول سیاسی و اجتماعی و پیشرفت ، تنها از طریق آموزش ها و انجام دستورات این کانون ها، که همان اهداف کلان استعماری بود، میسر است . از آن زمان به بعد در هند، عثمانی ، مصر، و ایران ، کانون های فراماسونری تشکیل شد و بسیاری از دولتمردان ، مأموران سیاسی و دانشجویان ایرانی که به اروپا می رفتند وارد این کانون ها شدند و در خدمت اهداف استعمارگران عمل کردند. پیش از تشکیل فراماسونری در ایران ، سه تن از دولتمردان ایرانی به نام های میرزا عسکرخان ارومی افشار، میرزا ابوالحسن خان ایلچی، و میرزا صالح شیرازی در اروپا، وارد تشکیلات فراماسونری شدند. نخستین تشکیلات فراماسونری در کشور، در ۱۲۷۴ق توسط میرزا ملکم خان در تهران تأسیس شد و به تدریج عده ای از شاهزادگان ، دولتمردان و روشنفکران منتقد و مخالف استبداد قاجاری جذب آن شدند و به ترویج اندیشه های سیاسی ـ اجتماعی جدید اروپایی و انتقاد از استبداد سیاسی و باورهای مذهبی پرداختند. چون آنان طبق سنت فراماسونری متعهد بودند که هر آنچه را دیده و یا شنیده اند، به ظاهر به فراموشی بسپرند تا موجب گرفتاری و نابودی خود و دیگران نشوند، لذا مردم ، انجمن آن ها را «فراموشخانه »، یا «خانۀ فراموشان » نامیدند. اما با وجود پنهان کاری ملکم ، ناصرالدین شاه به وی و فراموشخانه بدگمان شد و دستور تعطیلی و انحلال آن را صادر کرد (۱۲۸۷ق). سال ها بعد ملکم «مجمع آدمیت » را تأسیس کرد که مرامنامۀ آن متأثر از مجمع فراماسونری گراند اوریان فرانسه بود. پس از آن «جامع (انجمن ) آدمیت » مقارن جنبش مشروطیت ، توسط گروهی از پرورش یافتگان ملکم آغاز به کار کرد که در وقایع قبل و بعد از مشروطیت ، نقش مهمی ایفا نمود. «لژ بیداری ایران»، اولین شعبه رسمی ماسونی در ایران بود که عده ای از رجال روشنفکر تجددخواه ایرانی ، آن را در تهران بنا نهادند (۱۳۲۶ق). این لژ زیر نظر گراند اوریان فرانسه و مرامنامۀ آن ، همان قانون اساسی گراند اوریان بود و در راستای سیاست های استعماری انگلستان در ایران فعالیت می کرد. پس از آن «لژ روشنایی» در ۱۹ اسفند ۱۲۹۷ توسط نمایندۀ اعزامی لژ بزرگ اسکاتلند در شیراز رسماً گشایش یافت . در ۱۳۱۳ش به دستور رضاشاه پهلوی ، لژ بیداری ایرانیان برچیده شد، اما پس از ۱۳۲۰ بار دیگر لژهای امریکایی ، فرانسوی ، انگلیسی و آلمانی در ایران شروع به فعالیت کردند که هر کدام به ترتیب چهارده لژ، یازده لژ، سیزده لژ و شش لژ را در تهران و دیگر شهرها اداره می کردند. برخی از نخست وزیران ، وزرا، نمایندگان مجلس ، استانداران ، مدیران ارشد، سرمایه داران بزرگ و نیز بعضی از سران ارتش عضو این لژها بودند و عملاً دولت ها و مجالس ایران را تا پایان دورۀ پهلوی در دست داشتند. در دورۀ سلطنت محمدرضاشاه ، فراماسون ها از آزادی عمل کامل برخوردار بودند و بسیاری از پست های سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی در اختیار آنان بود. اسماعیل رائین (پژوهشگر تاریخ معاصر)، اسامی بیش از ۸۰۰ نفر از مهم ترین فراماسون های ایرانی را طی سلطنت پهلوی دوم در کتاب فراماسونری در ایران آورده است .

معنی کلمه فراماسون در ویکی واژه

عضو جمعیت فراماسون

جملاتی از کاربرد کلمه فراماسون

اسناد فراماسونری در ایران کتابی دو جلدی است که توسط مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی به رشته تحریر درآمده‌است.
وکیل و حقوقدان شورای گرگ‌ها که در عین حال از اعضای فعال سازمان فراماسونری است و توسط پولاد به دار آویخته می‌شود.
نایت در کتاب جک قاتل: راه حل نهایی، بیان نمود که قتل‌های رخ داده توسط جک قاتل بخشی از توطئه فراماسون‌ها و خانواده سلطنتی بریتانیا است. این ادعا هرگز توسط هیچ تاریخ‌نگاری تأیید نشد اما کتاب از محبوبیت زیادی برخوردار شد. در سال ۱۹۷۹ (سه سال پس از نگارش کتاب) فیلمی با اقتباس از همین کتاب با نام فرمان قتل به کارگردانی باب کلارک و همچنین رمانی مصور از آلن مور ساخته شد.
گفته می‌شود ناپدید شدن مرموز ویلیام مورگان در سال ۱۸۲۶ به دلیل تهدید وی به انتشار کتابی با جزئیات تشریفات مخفی فراماسونری بود.
کتاب «اسناد فراماسونری در ایران» در ۱۶ بخش تدوین شد که ۷ فصل آن در جلد اول و ۹ فصل دیگر آن در جلد دوم آمده است. کتاب‌نامه، گزیده اسناد و تصاویر و فهرست اعلام نیز بخش‌های پایانی این مجموعه دوجلدی را تشکیل می‌دهد.»
به گفته فراماسون‌ها، ابراهیم شناسی اطلاعاتی را برای لژ اعظم فراماسونری ارسال می‌داشت.
اسماعیل رائین (۱۲۹۸ خورشیدی – ۱۰ دی ۱۳۵۸ خورشیدی) محقق و مورخ ایرانی بود. او نویسنده کتاب فراموش‌خانه و فراماسونری در ایران است.
وی در زمان خود نویسنده‌ای پرکار بوده و علاوه بر داستان‌های شرلوک هولمز؛ اشعار، نمایشنامه‌ها و رمان‌های بسیار دیگری نوشته‌است. وی همچنین از اعضای فراماسونری بود.
الکساندر یوژین از اعضاء فراماسونری بود که نخستین بار در ۱۷ فوریه ۱۹۰۸ به لژ ماسونی پیوست و بعدها به گراند اوریان ارتقاء یافت.
آلدورف دختر آرتور سنت لژه، اولین ویکنت دونوریل و اولین بارون کیلمایدن از دونوریل، شهرستان کورک ایرلند بود و در سال ۱۷۱۳ با ارباب ریچارد آلدروف ازدواج کرد. احتمالاً وی بین سال‌های ۱۷۱۲-۱۷۱۰ و قبل از ازدواج به عضویت فراماسونری در آمده است. از زندگی وی به جز عضویت در انجمن و مرگش شش سال پس از عضویتش هیچ اطلاعات دیگری در دست نیست.