فراز شدن

معنی کلمه فراز شدن در لغت نامه دهخدا

فراز شدن. [ ف َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) نزدیک شدن : هر دو سپاه به یکدیگر فراز شدند و یک زمان حرب کردند. ( ترجمه تاریخ طبری ).
خسرو گیتی مسعود، که مسعود شود
هرکه یک روز شود بر در او باز فراز.فرخی سیستانی.چون بر اهل شهر باز شدند
برشان دیگران فراز شدند.سنایی. || بسته شدن :
در جنگ هر دو سپه شد فراز
به سوی سپه پهلوان گشت باز.اسدی.گر گنه کردی در او هست باز
توبه کن کاین در نخواهد شد فراز.عطار. || باز شدن و گشوده گردیدن :
سفره جود ورا تا بازگستردند، شد
بخل را ز آژنگ ابرو چهره چون سفره فراز.سوزنی.رجوع به فراز شود.

معنی کلمه فراز شدن در فرهنگ معین

( ~ . شُ دَ ) (مص ل . ) ۱ - نزدیک شدن . ۲ - گشوده شدن . ۳ - بسته شدن . ۴ - برخاستن . ۵ - داخل شدن . ۶ - پیش رفتن .

معنی کلمه فراز شدن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - نزدیک شدن ۲ - بسته شدن ۳ - باز شدن گشوده گردیدن ۴ - بسته شدن ۵ - برخاستن ۶ - داخل شدن ۷ - جلو رفتن .

معنی کلمه فراز شدن در ویکی واژه

نزدیک شدن.
گشوده شدن.
بسته شدن.
برخاستن.
داخل شدن.
پیش رفتن.

جملاتی از کاربرد کلمه فراز شدن

چون برِ اهل شهر باز شدند برشان دیگران فراز شدند
چو نزدیک خیل خود آمد فراز شدندش اسد گوهران پیشباز
همچو خورشید به یک چشم ببین عالم را که سرافراز شدن در گرو این نظرست
آنان که بر آدمی سر افراز شدند دندان محبت جهان را کندند
پست طبعان فرومایه دون بر همه خلق سرافراز شدند
گل ضعیف نوازی است سرفراز شدن به ذره فیض رسان ،آفتاب انور باش