فراخنا

معنی کلمه فراخنا در لغت نامه دهخدا

فراخنا. [ ف َ ] ( اِ مرکب ) مقابل تنگنا. فراخا. فراخی. ( یادداشت بخط مؤلف ). فراخا. فراخی. گشادگی. ( برهان ). || پهنا :
سودی نکند فراخنای برو دوش
گرآدمیی عقل و هنر پرور و هوش.سعدی.|| محل فراخی و گشادگی. ( برهان ). رجوع به فراخا شود.

معنی کلمه فراخنا در فرهنگ معین

( ~ . ) ۱ - (حامص . ) فراخی ، گشادگی . ۲ - پهنا. ۳ - (اِمر. ) جای گشاد و وسیع .

معنی کلمه فراخنا در فرهنگ عمید

۱. محل فراخ و گشاده، محل وسیع.
۲. (اسم مصدر ) گشادگی، فراخی، وسعت: سودی نکند فراخنای بر و دوش / گر آدمی ای عقل و هنرپرور و هوش (سعدی۲: ۷۲۷ ).

معنی کلمه فراخنا در فرهنگ فارسی

فراخا، فراخی، گشادگی، وسعت، پهنا، محل فراخی وگشادگی، جای فراخ وگشاد، فراخناک هم گفته اند

معنی کلمه فراخنا در ویکی واژه

فراخی، گشادگی.
پهنا.
جای گشاد و وسی

جملاتی از کاربرد کلمه فراخنا

سودی نکند فراخنای بر و دوش گر آدمیی عقل و هنرپرور و هوش
بکش چنان که توانی که بی مشاهده‌ات فراخنای جهان بر وجود ما تنگ است
کم شود به هر میدان از شمار مردم‌، لیک نی فزون شود نی کم‌، زین فراخنا میدان
اگر مستفسر احوالم باشی روزم از تراکم ظلمت مهجوری نمونه شب است، و جانم دور از جان عزیزت مجاور لب. نه در وثاق به علت تنک سرمایگان اخلاف، برگ نشاط و سرور دارم و نه در اسواق معاشرت این هیچ کسان مختلف الاوضاع ساز انبساط و... با چنین خانه سقی الله دوزخ، با چنین خلق عفی الله ابلیس. دلم از زخمه زخم حوادث ریش و خاطرم ازین عمر ناگوار راضی به مرگ خویش. با وجود این فراخنای وسیع الفسحت گیتی به تنگم، و از فرط تنهایی در مدینه المومنین چون مسلمان در دیار فرنگ:
هین کز فراخنای دلت تا به عرش رفت هیهای وصل و خنده و قهقه چه شَسته‌ای
چون خواست که بازگردد مرکب نفخه طلب کرد تا بر نشیند که او پیاده نرفته بود و سوار آمده بود. مرکب نیافت نیک شکسته دل شد. با او گفتند که ما از تو این کشته دلی میطلبیم. قبض بر وی مستولی شد آهی سرد برکشید. گفتند ما ترا از بهر این آه فرستاده‌ایم . بخار آن آه ببام دماغ او برآمد درحال عطسه‌ای برآدم افتاد حرکت در وی پیدا شد دیده بگشود فراخنای عالم صورت بدید روشنی آفتاب مشاهده کرد. گفت «الحمدالله» خطاب عزت در رسید که «یرحمک ربک» ذوق خطاب بجانش رسید اندک سکونتی در وی پدید آمد.
زیستگاه این گیاهان که اقلیم‌های خشک است، فراخنایی بزرگ، بیشتر در نیم‌کرهٔ شمالی زمین از جنوب اروپا، شمال آفریقا، مرکز و جنوب غرب آسیا تا جنوب غربی آمریکای شمالی، و در نیم‌کرهٔ جنوبی، در آمریکای جنوبی، از پاتاگونیا به جنوب را در بر می‌گیرد. «ریش بز» کاربردهای دارویی و درمانی دارد.
زمین اگر مدار خود فرو هلد به تنگناکشد فراخنای او
ازو پرسیدند که صفت مرید چیست گفت: آنست که حق تعالی فرموده است ضاقت علیهم الارض بما رحبت وضاقت علیهم انفسهم یعنی زمین بابسط و فراخنایی خود تنگست بر مریدان و تن ایشان بر ایشان تنگ گشته است گرد جهانی می‌طلبند بیرون هر دو عالم.
فراخنای جهان بر وجودِ من تنگ است تو نیز تنگ‌تر از این مخواه حوصله را
اماهر وقت که از ذوق قربت و انس حق براندیشیدی و فراخنای فضای عالم ارواح و زقه‌هایی که بی‌واسطه یافته بود یاد کردی خواستی تا قفص قالب بشکند و لباس آب و گل برخود پاره کند. بیت