فراخ سال

معنی کلمه فراخ سال در لغت نامه دهخدا

فراخ سال. [ ف َ ] ( اِ مرکب ) سالی که در آن غلات و اجناس بکثرت پیدا شود. ( آنندراج ). مقابل تنگ سال. ( یادداشت بخط مؤلف ) : چون جو راست برآید وهموار، دلیل کند که آن سال فراخ سال بود و چون پیچیده و ناهموار برآید تنگسال بود. ( نوروزنامه خیام ).

معنی کلمه فراخ سال در فرهنگ معین

( ~ . ) (ص مر. ) سالی که در آن محصول فراوان باشد.

معنی کلمه فراخ سال در فرهنگ عمید

سالی که در آن میوه و خواربار فراوان است.

معنی کلمه فراخ سال در فرهنگ فارسی

( صفت ) سالی که در آن غلات و اجناس به فراوانی یافت شود مقابل تنگ سال .

معنی کلمه فراخ سال در ویکی واژه

سالی که در آن محصول فراوان باشد.

جملاتی از کاربرد کلمه فراخ سال

فراخ سال عطا ز ابر کف او بنمود چو حرص را هوس جود بیک یار گرفت
شاها فراخ سالست این سال ملک تو وین بس بزرگ فالست اندیشه بر گمار
باری فراخ سال سخن بیند آنکه گفت: «قحط وفاست در بنه ی آخرالزمان»