فراخ آستین

معنی کلمه فراخ آستین در لغت نامه دهخدا

( فراخ آستین ) فراخ آستین. [ ف َ ] ( ص مرکب ) جوانمرد و صاحب همت و کریم و بخشنده. ( برهان ) ( آنندراج ) :
فراخ آستین شو کز آن سبز شاخ
فتدمیوه در آستین فراخ.نظامی.رجوع به فراخ شود.

معنی کلمه فراخ آستین در فرهنگ معین

( فراخ آستین ) ( ~ . خú ) (ص مر. ) کنایه از: بخشنده ، جوانمرد.

معنی کلمه فراخ آستین در فرهنگ عمید

( فراخ آستین ) بخشنده، سخی، کریم، جوانمرد: فراخ آستین شو کز این سبزشاخ / فتد میوه در آستین فراخ (نظامی۶: ۱۰۹۲ ).

معنی کلمه فراخ آستین در فرهنگ فارسی

( فراخ آستین ) ( صفت ) جوانمرد صاحب همت کریم .

معنی کلمه فراخ آستین در ویکی واژه

کنایه از: بخشنده، جوانمرد.

جملاتی از کاربرد کلمه فراخ آستین

به این تنگدستان ز ارباب حال لباس فراخ آستین مانده است
یار دیرین و مهر پرورد بی کینم آقا محمدرضا؛ نامه نامی که پخته سخته سنجان با شیوه شیوا گفتارش هنجار خامی داشت، جان اندوهگین را رامشی گشاده دامان و آرامشی فراخ آستین بخشود، ساز شادکامی آهنگ راستی ساخت و رنج کاهش سر در کاستی آورد. درستی های کار و آب و رنگ بازار خود را از پیشکار نراق سفارش نامه خواسته و نگارشی دراز رشته در انجام این فرمایش آراسته. چون هیچم از هیچ رهگذر با آن قجر آقا آشنائی و آمیزش نبود به شگفتی سخت فرو ماندم که نام و نشانش از که جویم و پس از جستن با مردی ناشناخت به کدام راه و روش سخن گویم از آنجا که نیک بختی ها و به افتاد کار سرکار است، در کوی فروغ دیده و چراغ دوده میرزا حسن دیدار دانای راز آگاهی حکیم الهی دست داد، و داستانی از بندگی های تو و خداوندی های ایشان در میان آمده، اندک اندک افسانه سفارش نامه بر زبان رفت، از آنجا که مردانگی های اوست آذرآسا برافروخت و در من گرفت که آبت آتش و خاکت بر باد چرا تاکنون این راز در پرده نهفتی و با من که چاره اندیش آشکار و نهانم باز نگفتی. قجر آقا را آشنای دیرینه ام و دیرینه مهری بی کینه، کاش از آن پیش که هنگامه چشمداشت دراز افتد و جان مستمند گرامی دوست به رنج و دلنگرانی انباز آید. می گفتی و می شنفتم و سفارش نامه چنانکه پائی از گل کشد و خاری از دل می گرفتم.
ره فقر پیموده با پای لنگ فراخ آستین بوده با دست تنگ
با این ترس فراخ آستین و بیم فراخته آستان به خواست بار خدا امروز یا فردا دوستان را سر بر در و رخ در پای خواهم سود، مرغ دست آموز به سنگی از گوشه بام نخیزد، خو بسته مهر به طپانچه و دشنام از دوست باز نایستد، فرد:
دامان سایلان فراخ آستین درد در کیسه کرم چو کند دست درفشان