فرابر
معنی کلمه فرابر در لغت نامه دهخدا

فرابر

معنی کلمه فرابر در لغت نامه دهخدا

فرابر. [ ف َ ب َ ] ( اِ مرکب ) در هر میوه دو قسمت موجود است ، یکی هسته ها و دیگر فرابر که از هر طرف هسته ها را فراگرفته است. ( از گیاه شناسی گل گلاب ص 184 ).

معنی کلمه فرابر در فرهنگ معین

(فَ بَ ) (اِ. ) در هر میوه دو قسمت موجود است : یکی هسته ، دیگری فرابر که از هر طرف هسته را فرا گرفته است .

معنی کلمه فرابر در فرهنگ عمید

آن قسمت از میوه که هسته در میان آن قرار دارد.

معنی کلمه فرابر در فرهنگ فارسی

آن قسمت ازمیوه که هسته درمیان آن قراردارد
( اسم ) در هر میوه دو قسمت موجود است : یکی هسته ها دیگر فرابر که از هر طرف هسته ها را فرا گرفته است .

معنی کلمه فرابر در فرهنگستان زبان و ادب

{carrier} [مهندسی مخابرات] شرکتی که با دریافت مبلغی پیام های مخابراتی را انتقال می دهد و مسیرهای خصوصی ارتباطی ایجاد می کند

معنی کلمه فرابر در دانشنامه عمومی

فرابَر ( به انگلیسی: ferryboat ) نام گونه ای قایق یا کشتی برای جابجایی مسافر، خودرو یا وسایل دیگر است و به عنوان گونه ای از ترابری عمومی محسوب می شود. تاکسی دریایی، زیرمجموعهٔ فرابر برای جابجایی مسافر از یک سوی رودخانه، دریاچه یا دریا به سوی دیگر، کار پل را انجام می دهد.
فرابرهای بسیاری بین جزیره های کیش، قشم با بندرهای دیگر از جمله بندرعباس، بندر آفتاب، بندر گناوه و بندر بوشهر به صورت ساعتی یا روزانه در حال رفت وآمد هستند.
اروندرود از معدود رودخانه های ایران است که قابلیت استفاده از فرابر را دارد.
در بندر انزلی از فرابر برای انتقال مسافر به دیگر بندرها دریای خزر استفاده می شود.
فرابر (فیلم ۲۰۰۷). فرابر ( به انگلیسی: The Ferryman ( 2007 film ) ) فیلمی در ژانر ترسناک است که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به جان ریس - دیویس و کری فاکس اشاره کرد.
فرابر (فیلم ۲۰۱۵). «فرابر» ( See you tommorow ) یک فیلم چینی - هنگ کنگی در ژانر عاشقانه - کمدی است که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد.
یک صاحب بار به افراد تنهایی که دچار شکست عشقی شده اند کمک میکند. . .
معنی کلمه فرابر در فرهنگ معین

معنی کلمه فرابر در ویکی واژه

در هر میوه دو قسمت موجود است: یکی هسته، دیگری فرابر که از هر طرف هسته را فرا گرفته‌

جملاتی از کاربرد کلمه فرابر

و اندک مایه چیزی ازین بگوش امیر محمود رسیده بود، چه امیر محمّد در نهان کسان داشتی که جست‌وجوی کارهای برادر کردی و همیشه صورت او زشت میگردانیدی نزدیک پدر. یک روز بمنزلی که آن را چاشت خواران‌ گویند، خواسته بود پدر که پسر را فروگیرد ؛ نماز دیگر چون امیر مسعود بخدمت درگاه آمد و ساعتی ببود و بازگشت، بو الحسن کرجی بر اثر بیامد و گفت: سلطان میگوید: بازمگرد و بخیمه نوبتی‌ درنگ کن که ما نشاط شراب‌ داریم و میخواهیم که ترا پیش خویش شراب دهیم تا این نواخت بیابی. امیر مسعود بخیمه نوبت بنشست و شاد شد بدین فتح‌ . و در ساعت فرّاش پیر بیامد و پیغام آن غلامان آورد که خداوند هشیار باشد، چنان مینماید که پدر بر تو قصدی‌ میدارد. امیر مسعود نیک از جای بشد و در ساعت‌ کس فرستاد بنزدیک مقدّمان و غلامان خویش که هشیار باشید و اسبان زین کنید و سلاح با خویش دارید که روی چنین مینماید . و ایشان جنبیدن‌ گرفتند. و این غلامان محمودی نیز در گفت‌وگوی آمدند، و جنبش در همه لشکر افتاد. و در وقت آن خبر بامیر محمود رسانیدند، فروماند و دانست که آن کار پیش نرود و باشد که شرّی بپای شود که آن را دشوار در توان یافت، نزدیک نماز شام بو الحسن عقیلی‌ را نزدیک پسر فرستاد به پیغام که: ما را امروز مراد میبود که شراب خوردیمی‌ و ترا شراب دادیمی، اما بیگاه‌ است و ما مهمّی بزرگ در پیش داریم، راست نیامد، بسعادت بازگرد که این حدیث باری افتاد، چون بسلامت آنجا رسیم این نواخت بیابی. امیر مسعود زمین بوسه داد و بازگشت شادکام. و در وقت پیر فرّاش بیامد و پیغام غلامان محمودی آورد که «سخت نیکو گذشت‌، و ما در دل کرده بودیم‌ که اگر بامیر ببدی قصدی باشد، شرّی بپای کنیم، که بسیار غلام بما پیوسته‌اند و چشم بر ما دارند.» امیر جوابی نیکو داد و بسیار بنواختشان و امیدهای فراوان داد و آن حدیث فرابرید . و پس ازان امیر محمود چند بار شراب خورد، چه در راه و چه به ری، و پس شراب دادن‌ این فرزند باز نشد تا امیر مسعود در خلوت با بندگان و معتمدان خویش گفت که پدر ما قصدی داشت، اما ایزد، عزّذکره، نخواست.
مقام اگر، فرابری ز رتبه ی پیمبری به عصمت از ملک اگر هزار بار بگذری