فراشدن.[ ف َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) درشدن. درآمدن : فراشو چو بینی در صلح باز که ناگه در توبه گردد فراز.سعدی.رجوع به فرا، فرارفتن ، فرازرفتن وفرازشدن شود.
معنی کلمه فرا شدن در فرهنگ معین
(فَ. شُ دَ )(مص ل . )۱ - داخل شدن ، درآمدن . ۲ - خشمگین شدن . ۳ - رفتن .
معنی کلمه فرا شدن در فرهنگ عمید
۱. داخل شدن. ۲. نزدیک شدن. ۳. رفتن. ۴. عصبانی شدن.
معنی کلمه فرا شدن در فرهنگ فارسی
۱ - داخل شدن در آمدن ۲ - خشمگین شدن عصبانی شدن عصبانی گشتن ۳ - شدن رفتن: تدبر باندیشه از پی کار ی فرا شدن .
معنی کلمه فرا شدن در ویکی واژه
داخل شدن، درآمدن. خشمگین شدن. رفتن.
جملاتی از کاربرد کلمه فرا شدن
ابن الصمه از بزرگان بود. حساب خویش بکرد. شست ساله بود. حساب روز برگرفت بیست و یک هزار و ششصد روز بود. گفت آه! اگر هر روزی یک گناه بیش نکرده ام از بیست و یک هزار و ششصد گناه چون دهم؟ خاصه که روز بوده است که هزار گناه بوده است. پس بانگی بکرد و بیفتاد. فرا شدند. مرده بود.