فدفد

معنی کلمه فدفد در لغت نامه دهخدا

فدفد. [ ف َ ف َ ] ( ع اِ ) دشت. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) :
به وقت رفتن و طی کردن مسالک ملک
هواش فدفد و دریا سراب و کُه صحراست.انوری.|| جای سخت و درشت و بلند. || زمین برابر و هموار. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
فدفد. [ ف ُ دَ ف ِ ] ( ع ص ) بلند و سخت آواز. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || شیر خفته جغرات شده. ( منتهی الارب ).
فدفد. [ ف ُ ف ُ ] ( ع ص ) بلند و درشت آواز. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
فدفد. [ ف َ ف َ ] ( اِخ ) نام مردی است. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه فدفد در فرهنگ معین

(فَ فَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - فلات سخت و دشوار. ۲ - دشت ، زمین هموار.

معنی کلمه فدفد در فرهنگ عمید

فلات، دشت، زمین هموار.

معنی کلمه فدفد در ویکی واژه

فلات سخت و دشوار.
دشت، زمین هموار.

جملاتی از کاربرد کلمه فدفد

آن فلان قبه که در وی مشهدست پشت او در شهر و در در فدفدست
به وقت رفتن و طی کردن مسالک ملک هواش فدفد و دریا سراب و که صحراست
کحل الجواهر بصر آفتاب کرد جسم تو خاک ره سپر فدفد غری
دریا گذار مرکب او را گه گذار دریا سراب و فدفد مهتاب فرقد است
تا بچرد رنگ در میانهٔ کهسار تا بچمد گور در میانهٔ فدفد
قانون او گرفت همه گیتی چون تندباد، وادی و فدفد را