فداکار

معنی کلمه فداکار در لغت نامه دهخدا

فداکار. [ ف ِ / ف َ ] ( ص مرکب ) آنکه خود را یا مال خویش را فدا کند. باگذشت. رجوع به فدا شود.

معنی کلمه فداکار در فرهنگ عمید

آن که جان یا مال خود را در راه دیگری فدا می کند.

معنی کلمه فداکار در فرهنگ فارسی

آن که خود را یا مال خویش را فدا کند . با گذشت .

معنی کلمه فداکار در ویکی واژه

devoto

جملاتی از کاربرد کلمه فداکار

هرکه در جرگ فداکاران نیاید در شمار عارفانش در حساب عاقلان نشمرده‌اند
گر رهد دستم ز دست این گروه خودپرست با فداکاری گذارم سر به پای انقلاب
تنها فرد دیگری که با فداکاری نام برده شد گئوبروه بود.
شد این سخن به دل من چو خنجرِ کاری برای اینکه پس از آن همه فداکاری
بباید گفت کاین مرد فداکار بود خود پادشاهی را سزاوار
رسم فداکاری خوش آموخته‌ای خود را برای دیگران سوخته‌ای
حسن لیلی بی سرگشتگی مجنون است شور شیرین و فداکاری فرهاد خوش است
صِدق صدّیقی و فاروقِ فداکاری داشت عمروزن مرحب کش حیدرِ کرّاری داشت
او نظریهٔ اخلاقیِ وظیفه‌گرایانهٔ کانت را که بر پایهٔ تکلیف است رد، اما تأکید می‌کند که ندای اخلاق، دعوتی است به دغدغه‌مندی راجع به خود و دیگران به‌مثابهٔ فداکاریِ لذتبخشی که فرد خواهانِ پیوستن به آن است و دیگران را هم تشویق به پیوستن می‌کند.
عشق خیر و صلاح همسایه را می‌خواهد، چه او را دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم. فلچر (1966، ص 103) - آگاپه فقط یک حس نیست، گاهی فداکاری می‌خواهد، بنابراین ما باید دوست داشته باشیم و در ازای آن انتظاری نداشته باشیم.
تیشۀ فداکاری کند ریشۀ فرهاد شور عشق، شیرین را در زمانه رسوا کرد
طبق آداب و رسوم هندوهای باستانی، رسم ساتی نمادی از ازدواج است. این یک عمل داوطلبانه بود که در آن زن به نشانه ی همسری وظیفه شناس به دنبال شوهرش تا آخرت می رفت. بنابراین، این بزرگترین نوع فداکاری یک زن نسبت به شوهر مرده‌اش تلقی می‌شد. با گذشت زمان، این یک عمل اجباری شد. زنانی که نمی خواستند اینگونه بمیرند، به روش های مختلف مجبور به این کار شدند. به طور سنتی، یک زن بیوه هیچ نقشی در جامعه نداشت و یک بار به حساب می آمد. بنابراین، اگر زنی هیچ فرزندی نداشت که بتواند از او حمایت کند، برای پذیرش ساتی تحت فشار قرار می گرفت.
او در سال ۲۰۰۷ برای شجاعت و فداکاری خود در رشته روزنامه‌نگاری در ایران، موفق به دریافت جایزه هلمن/همت شد.
کسی را که باشد فداکار دین نیازارد از خویشتن این چنین