فدا شدن

معنی کلمه فدا شدن در لغت نامه دهخدا

فدا شدن. [ ف ِ / ف َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) از میان رفتن در راه کسی یا چیزی یا مقصودی :
موم و هیزم چون فدای نار شد
ذات ظلمانی او انوار شد.مولوی.فدای جان تو، گر من شوم فدا چه شود
برای عید بود گوسفند قربانی.سعدی.رجوع به فداء شود.

معنی کلمه فدا شدن در فرهنگ معین

( ~ . شُ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) در راه کسی یا هدفی جان خود را دادن ، قربانی شدن .

معنی کلمه فدا شدن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) در راه کسی یا هدفی جان خود را دادن قربانی شدن . یا فدایت شوم ( گردم ) . جمله ایست که در آغاز نامه به عنوان تعارف نویسند .

معنی کلمه فدا شدن در ویکی واژه

در راه کسی یا هدفی جان خود را دادن، قربانی شدن.

جملاتی از کاربرد کلمه فدا شدن

زان قدحی که ساحران جان به فدا شدند از آن چون کف موسی نبی بزم نهاد و کرد طو
ای نظر علی دلم در ره انتظار تو هست پی فدا شدن منتظر اشاره ای
نایب رئیس کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی ایران نیز با اشاره به بازدید میدانی خود در مرداد ماه 1400 از پروژه انتقال نفت «⁧‫گوره جاسک‬⁩» گفت که این پروژه به بدترین شکل اجرا و زودهنگام به بهره‌برداری رسیده است. پیشتر نیز در بخشی از نامه عضو کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی ایران به وزیر نفت آمده است: فشار مدیریتی غیرقابل‌ توجیه برای راه‌اندازی زودهنگام طرح خط لوله گوره به جاسک موجب فدا شدن کیفیت می‌شود. وزارت نفت این طرح را از دایره بازی‌های سیاسی و کارنامه دولت‌های متفاوت جدا کند.