فخفره

معنی کلمه فخفره در لغت نامه دهخدا

فخفره. [ ف َف َ رَ / رِ ] ( اِ ) سبوس آرد گندم و آرد جو را گویند. ( برهان ). نخاله. ( فهرست مخزن الادویه ) :
فخری مکن بر آنکه تو میده بره خوری
یارت به آب درزده یک نان فخفره.ناصرخسرو.آن یکی میخورد نان فخفره
گفت سائل چون بدین داری شره ؟مولوی.

معنی کلمه فخفره در فرهنگ معین

(فَ فَ رِ ) (اِ. ) ۱ - سبوس آرد گندم یا جو. ۲ - نخاله ، زنگ زده . ۳ - کهنه و مانده .

معنی کلمه فخفره در فرهنگ عمید

سبوس آرد گندم یا آرد جو: آن یکی می خورد نان فخفره / گفت سائل چون بدین استت شره (مولوی: ۷۸۸ ).

معنی کلمه فخفره در فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱ - سبوس آرد ( گندم جو ) نخاله ۲ - نخاله زنگ زده ۳ - کهنه و مانده .

معنی کلمه فخفره در ویکی واژه

سبوس آرد گندم یا جو.
نخاله، زنگ زده.
کهنه و مانده.

جملاتی از کاربرد کلمه فخفره

فخری مکن بدانکه تو میده و بره‌خوری یارت به آب در زده یک نان فخفره
آن یکی می‌خورد نان فخفره گفت سایل چون بدین استت شره