فحش

معنی کلمه فحش در لغت نامه دهخدا

فحش. [ ف ُ ] ( ع مص ) از حد درگذشتن در بدی. || درگذشتن از حد در جواب و ستم کردن در آن. ( منتهی الارب ). دشنام. سقط. ناسزا. با دادن یا شنیدن صرف شود. ( یادداشت بخط مؤلف ). نافرجام گفتن. ( مجمل اللغه ) :
پاک است ز فحش ها زبانم
همچون ز حرامها ازارم.ناصرخسرو.به فحش و هزل جوانی به پیری آوردم
که هیچ شرم نبود از جوان و از پیرم.سوزنی.از دو دیوانم به تازی و دری
یک هجا و فحش هرگز کس ندید.خاقانی.زهر از قبل تو نوشداروست
فحش از دهن تو طیبات است.سعدی. || نیک زفت شدن. ( منتهی الارب ). || آشکاری و بی پردگی :
به پارسایی و رندی و فحش و مستوری
چو اختیار به دست تو نیست معذوری.سعدی.

معنی کلمه فحش در فرهنگ معین

(فُ حْ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) بدی را از حد گذراندن ، بسیار بد کردن . ۲ - (اِ. ) دشنام ، ناسزا.

معنی کلمه فحش در فرهنگ عمید

۱. دشنام، ناسزا.
۲. (صفت ) [قدیمی] ویژگی هر نوع سخن ناپسند.

معنی کلمه فحش در فرهنگ فارسی

ازحددرگذشتن دربدی، کرداروگفتاربسیارزشت، دشنام، ناسزا
۱ - ( مصدر ) از حد درگذشتن در بدی ۲ - در گذشتن از حد در جواب و ستم کردن در آن ۳ - ( اسم ) دشنام ناسزا .

معنی کلمه فحش در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی فَاحِشَةٍ: کارزشت - زنا - گناه کبیره ("فاحشة" به معنای هر عملی است که متضمن فحش یعنی زشتی باشد ، ولی بیشتر در زنا استعمال میشود ، پس مراد از ظلم ، سایر گناهان کبیره و صغیره است ، و ممکن هم است فاحشه را به معنای گناهان کبیره بگیریم ، و ظلم را به معنای گناهان صغی...
معنی فَحْشَاءِ: اعمال زشت از قبیل زنا و امثال آن (کلمه فحش و فحشاء و فاحشه به معنای کردار و گفتار زشتی است که زشتیش بزرگ باشد . و بعید نیست که اصل در معنای آن خروج از حد در کار غیر سزاوار باشد ، و لذا گفته میشود : غبن فاحش یعنی بیش از حد تحمل مغبون شدن )
معنی فَوَاحِشَ: کارهای زشت - زناها - گناهان کبیره (جمع"فاحشة" به معنای هر عملی است که متضمن فحش یعنی زشتی باشد ، ولی بیشتر در زنا استعمال میشود دراینصورت مراد از ظلم ، سایر گناهان کبیره و صغیره است ، و ممکن است فاحشه را به معنای گناهان کبیره بگیریم ، و ظلم را به معن...
معنی رَاعِنَا: رعایتِ ما را بکن (در عبارت "لا تقولوا راعنا و قولوا انظرنا" به معنی به جای "راعنا "بگوئید : "انظرنا "،نهی از گفتن کلمه "راعنا"به این دلیل بوده که مسلمانان وقتی کلام رسول خدا صلی الله وعلیه و آله را درست ملتفت نمیشدند ،به دلیل اینکه ایشان گاهی به سرعت...
تکرار در قرآن: ۲۴(بار)
کار بسیار زشت. دقت در گفتار بزرگان نشان می‏دهد که فحش و فاحشه و فحشاء به معنی بسیار زشت است گرچه بعضی قبح مطلق گفته‏اند. در قاموس گوید: فاحشه هر گناهی است که قبح آن زیاد باشد. همچنین است قول ابن اثیر در نهایه. در مفردات گفته: فحش، فاحشه و فحشاء هر قول و فعلی است که قبح آن بزرگ باشد در مجمع ذیل آیه 169 بقره فرموده: فحشاء، فاحشه، قبیحه و سیئه نظیر هم‏اند و فحشاء مصدر است مثل سراء و ضراء و در ذیل آیه 135 آل عمران فرموده: فحش اقدام به قبح بزرگ است. زمخشری ذیل آیه 169 بقره، فحشاء را قبیح خارج از حد گفته است. این مطلب را می‏شود از آیات استفاده کرد . ظهور آیه در آن است که فاحشه به معنی بسیار زشت است یعنی به زنا نزدیک نشوید آن کار بسیار زشت و راه و رسم بدی است. *** فحشاء و فاحشه در قرآن به زنا و لواط و تزویج نامادری و هر کار بسیار زشت گفته شده است مثل . که درباره زنا است به قول بعضی مساحقه است و نحو . که درباره لواط است . که ظهورش در عموم است. . مراد از سوء در مقابل فحشاء چیست؟ ایضاً در آیه . اهل تحقیق گفته‏اند گناه را از آن سؤ و سیئه گفته‏اند که برای گناهکار بدی پیش می‏آورد، در این صورت احتمال قوی آن است که مراد از «سوء» بدنامی باشد. یوسف «علیه‏السلام» اگر به زن عزیز تعدی می‏کرد دو کار کرده بود یکی بدنامی خودش و دیگری زنا که مورد عقاب خداست یعنی خواستیم بدنامی و زنا را از وی برگردانیم همین طور در آیه اول. ممکن است مراد از سوء در آیه دوم خیانت باشد که عمل یوسف در صورت وقوع هم زنا بود هم خیانت به شوهر آن زن. در این صورت شاید مراد از سوء در هر دو آیه گناهانی باشد که در قباحت مثل فحشاء نیستند. و یا ذکر خاص بعد از عام باشد. . . در آیه اول شاید مراد از فاحشه زنا یا کار زشتی است که از منکر و بغی زشت‏تر است. و در آیه دوم شاید مراد از فحشاء کار بدی است که نسبت به دیگران انجام داده‏اند. . آیه درباره زنان مطلقه است که باید مدت عده را در خانه شوهر بمانند مراد از «فاحشه» چنانکه گفته‏اند اذیت اهل خانه است که اهل خانه را اذیت کنند و بددهن باشند ایضاً . طبرسی در ذیل آیه اول از امام رضا «علیه‏السلام» نقل کرده فاحشه آن است که اهل شوهرش را اذیت کند و دشنام دهد. . فواحش جمع فاحشه است و آن چهار بار در قرآن مجید آمده است. فحشاء چنانکه از طبرسی نقل شد مصدر است ولی در آیات به معنی اسم به کار رفته است.

معنی کلمه فحش در ویکی واژه

parolaccia
insulto
بدی را از حد گذراندن، بسیار بد کردن.
دشنام، ناسزا.

جملاتی از کاربرد کلمه فحش

این‌ها (ملی‌گراها) اصل و اساس برایشان ریاست است. اگر به میهن هم علاقه دارند، میهنی است که رئیسش آنان باشند… آنان بعد از انقلاب لحظه‌ای در کنار امام نماندند. متلک و فحش و ناسزا به امام از کارهای رایج این از خدا بی‌خبران بود.
فحشا در بازار سیاه به روش‌های مختلفی وجود دارد در بعضی از کشورها از جمله هلند فحشا به صورت قانونی وجود دارد اما توسط قانون محدود شده‌است فحشای غیرقانونی ان دسته از سرویس‌هایی می‌باشد که ارزان ترند ولی به خواسته‌های قانون توجهی از جمله بررسی سلامتی و داشتن حداقل وسایل لازم و ضروری و غیره توجهی ندارند
گفت اکنون که فحش خواهی داد گویم این راز هرچه بادا باد
و قال جعفر بن محمد الصادق ع «جلّ العزیز ان یأمر بالفحشاء و عزّ الجلیل ان یکون فی ملکه ما لا یشاء».
اگر چه فحشا در هر کشوری وجود دارد ولی مطالعات انجام شده نشان می‌دهد که در کشورهای فقیر تر رشد و نمو ان بیشتر است همچنین در مناطقی که افراد مجرد در ان زیاد است از جمله در اطراف پایگاه‌های نظامی
فرماندار بر تعهد خود به نیجریه به عنوان یک جامعه چند دینی تأکید کرد.با این حال، برخی از تغییرات اعمال شده بر همه شهروندان ایالت تأثیر می‌گذارد. فروش و مصرف مشروبات الکلی و فحشا مشمول ممنوعیت سراسری بود.
سوم آنک دشنام و فحش و جفا نماند در آن تا بمانَد صفا
پاک است ز فحش‌ها زبانم همچون ز حرام‌ها ازارم
وحید افکاری گفته‌است که دوربین زندان صحنه‌ها را «ضبط» کرده‌است. وی گفته‌است: «خیلی زدند. به قصد کشتن می‌زدند. حبیب را خیلی بیشتر از من زدند و در خلال این کتک زدن‌ها دائم فحش‌های بد می‌دادند.»
دعا و مدح برو چون بر آب هیزم خس هجا و فحش بر او چون بر آتش آب زلال
در سال ۲۰۰۵ بررسی در نیوزیلند (که در آن قانون فحشا تنظیم شده بود و در اکثر موارد قانونی در سال ۲۰۰۳) تخمین زده شده که از ۶۰۰۰ روسپی مورد مطالعه حدود ۲۰ درصد برای آژانس‌های اسکورت کار می‌کردند.
در مزاج بدرگان جز فحش کم دارد اثر زخم سگ را بی لعاب سگ چسان مرهم‌کنم
همچنین پرونده دیگری در دادگاه عمومی قم به اتهام‌هایی نظیر اشاعه فحشاء از طریق انتشار مقالات و مصاحبه با موضوع برابری جنسی و دفاع از حقوق زنان در دست رسیدگی دارد.
از منعمان ‌گدا را دیگر چه می‌توان خواست تن داده‌اند بر فحش داد اینچنین که دارد
تو بگوی فحش از آب لب که کسم دعا نگوید تو بریز خون عاشق که کس دگر بریزد
که خادم ارچه ار آنجا که نیک ذاتی اوست بدنسبت شعر افحش و هرزه کم گوید
چنین نبشت بو ریحان در مشاهیر خوارزم که «خوارزمشاه بو العبّاس‌ مأمون بن مأمون، رحمة اللّه علیه، بازپسین‌ امیری بود که خاندان پس از گذشتن او برافتاد و دولت مأمونیان بپایان رسید. و او مردی بود فاضل و شهم‌ و کاری و در کارها سخت مثبت‌ . و چنانکه وی را اخلاق ستوده بود ناستوده نیز بود، و این از آن میگویم تا مقرّر گردد که میل و محابا نمیکنم، که گفته‌اند: انّما الحکم فی امثال هذه الأمور علی‌ الاغلب الأکثر، فالأفضل من اذا عدّت فضائله استخفت فی خلال مناقبه مساویه، و لو عدّت محامده تلاشت فیما بینهما مثالبه‌ . و هنر بزرگتر امیر ابو العبّاس را آن بود که زبان او بسته بود از دشنام و فحش و خرافات. من که بو ریحانم و مر او را هفت سال خدمت کردم، نشنودم که بر زبان وی هیچ دشنام رفت، و غایت دشنام‌ او آن بود که چون سخت در خشم شدی گفتی ای سگ.