فتیدن. [ ف ُ / ف ِ دَ ] ( مص ) فتادن. افتادن : از شهر تو رفتیم و تو را سیر ندیدیم وز شاخ درخت تو چنین خام فتیدیم.مولوی ( دیوان شمس ).
معنی کلمه فتیدن در فرهنگ معین
(فُ دَ ) (مص ل . ) افتادن .
معنی کلمه فتیدن در ویکی واژه
افتادن.
جملاتی از کاربرد کلمه فتیدن
غلط که آن مژهای سیاه سایه فکن شد چو سایه عکس فتیدن گرفت گرد عذارت
شایان ذکر است که ایدن/آدن/دن/تن همگی یک روش هستند و بنا بر تغییرات آوایی ریشه بکار میروند. در گویشهای مختلف نیز ممکن متفاوت باشد، چنانچه افتادن را در برخی گویشها، افتیدن میگویند.