فترت

معنی کلمه فترت در لغت نامه دهخدا

فترت. [ ف َ رَ ] ( ع اِ ) فترة. رجوع به فترة شود.
فترة. [ ف َ رَ ] ( ع اِمص ) سستی. ( منتهی الارب ). ضعف و شکستگی. ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) زمان میان دو پیامبر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || سمکه رعاده. ( فهرست مخزن الادویه ). ماهیی است در رود نیل که اگر آن را با پای بسایی در پای سستی عارض شود و تا عرق نکنی رفع نگردد. ( از منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به فِتَّر شود.

معنی کلمه فترت در فرهنگ معین

(فَ رَ ) [ ع . فترة ] ۱ - (اِمص . ) سستی ، ضعف . ۲ - زمان بین دو نوبت تب . ۳ - مدت زمان بین ظهور دو پیامبر یا بر تخت نشستن دو پادشاه .

معنی کلمه فترت در فرهنگ عمید

۱. سستی، کندی، بازماندگی، ضعف.
۲. (اسم ) [قدیمی] زمانی که حکومت یا دولتی از میان رفته و هنوز دولت دیگری به جای آن برقرار نشده.
۳. (اسم ) مدت و فاصلۀ میان دو واقعه، به ویژه مدت تعطیل مجلس شورا.

معنی کلمه فترت در فرهنگ فارسی

۱ - ( اسم ) سسستی ضعف ۲ - ( اسم ) زمان میان دو پیغمبر یا دو پادشاه ۳ - زمان بین دو نوبت تب ۴ - مدت تعطیل مجلس شورای ملی و سنا ۵ - آتش سوزانی است که در بدایت حال در سالک وجود داشته باشد .

معنی کلمه فترت در دانشنامه آزاد فارسی

فِتْرَت (interregnum)
دو دوره در تاریخ انگلستان که ملت برای مدتی موقتاً پادشاه نداشت. اولین دورۀ فترت با اعدام چارلز اول در ۳۰ ژانویۀ ۱۶۴۹ آغاز شد و تا برقراری دوبارۀ سلطنت در ۸ مه ۱۶۶۰ ادامه یافت. دومین دورۀ فترت در زمان انقلاب شکوهمند از زمان فرار جیمز دوم در ۲۲ دسامبر ۱۶۸۸ تا به تخت نشستن مشترک ویلیام و مری در ۲۳ فوریۀ ۱۶۸۹ پدید آمد.

معنی کلمه فترت در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اصطلاح فترت تعبیری برای غیبت حضرت مهدی (علیه السّلام) است.
فترت اسم مصدر ثلاثی مجرد «فتر»، به معنای مدت سکون و آرامش است. برای فترت و فتر در لغت عرب معانی مختلفی ذکر شده است. راغب اصفهانی، فتر و فتور را «سکون بعد از حدت» و «ضعف بعد از قوت» معنا کرده است.
اصطلاح شناسی
«فترت» در اصطلاح دینی، به مدت زمان بین دو پیامبر و نیز مدت کوتاهی از انقطاع وحی در دوران رسالت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) گفته می شود. این کلمه یک بار در قرآن کریم آمده و به فاصلۀ زمانی بین حضرت عیسی (علیه السّلام) و رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) اشاره کرده است. «یا اهل الکتاب قد جاءکم رسولنا یبین لکم علی فترة من الرسل ان تقولوا ما جاءنا من بشیر و لا نذیر فقد جاءکم بشیر و نذیر و الله علی کل شیء قدیر؛ ای اهل کتاب، همانا فرستاده ما نزد شما آمد، که در دوران انقطاع و بریده شدن سلسله رسولان میان عیسی (علیه السّلام) و محمّد (صلی الله علیه و آله وسلّم) معارف دینی را برای شما بیان می کند تا مبادا (در روز قیامت) بگویید: برای ما هیچ مژده دهنده و بیم کننده ای نیامد. پس حقّا که شما را مژده دهنده و بیم کننده ای آمد، و خدا بر هر چیز تواناست.»
فترت در روایات
در بیشتر روایات مهدویت، مدت زمان پنهان زیستی حضرت مهدی (علیه السّلام)، به «غیبت» تعبیر شده است. اما در پاره ای از سخنان معصومان (علیهم السّلام ) این دوران را «فترت» نیز یاد کرده اند. ابو حمزه گوید: خدمت حضرت صادق (علیه السّلام) رسیدم و عرض کردم: «صاحب الامر شمایید؟» فرمود: «نه.» گفتم: «پسر شما است؟» فرمود: «نه.» گفتم: «پسر پسر شما است؟» فرمود: «نه.» گفتم: «پسر پسر پسر شما است؟» فرمود: «نه.» گفتم: «پس او کیست؟» فرمود: همان کسی است که زمین را پر از عدالت کند؛ چنان که پر از ستم و جور شده باشد. او در زمان فترت (پیدا نبودن امامان) بیاید؛ چنان که رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) در زمان فترت (پیدا نبودن رسولان) برانگیخته شد.

معنی کلمه فترت در ویکی واژه

فترة
سستی، ضعف.
زمان بین دو نوبت تب.
مدت زمان بین ظهور دو پیامبر یا بر تخت نشستن دو پادشاه.

جملاتی از کاربرد کلمه فترت

و گفته اند استقامت در گفت بترک غیبت بود و در افعال به نفی بدعت و در اقبال به نفی فترت و در احوال به نفی حجاب.
همچنین مورگان شوستر دربارهٔ او می‌نویسد: «او کسی بود که هیچ‌وقت از اوقات شبانه‌روز، از پیشرفت مقاصد و اصلاحات مملکتی کوتاهی نمی‌نمود. در دورهٔ قریب شش ساله مجلس با خرابی وضع مالی کشوری، با سیاست و تدبیر غریب، آن دوره را طی نمود. تا دورهٔ فترت منقضی و باز مجلس شروع به کار کرد. در جنگ بین‌الملل اول بود که با خطرات جانی که متوجه مشارالیه بود، از طرف مستوفی الممالک، در مرتبهٔ مأمور مذاکره با کمیتهٔ دفاع ملی قم شد.»
بگاه قبض همه فترت بیند و هیبت، بگاه بسط همه لطف بیند و رحمت.
تا تاریخ ۲۰۱۵[بروزرسانی]، این سازمان حدود ۱۳۵۰ کارمند داشت. دفترت این سازمان در استکهلم و اربرو واقع است. این سازمان مجله آمار رسمی را منتشر می‌کند.
فترت بتف باس او ز شرع چون موم جدا شد ز انگبین
پدر دارا، قابوس بن وشمگیر، از ابتدای حکومت مورد حمایت دولت قوی‌تر سامانیان قرار داشت. قابوس بعد از شکستی که از عضدالدوله دیلمی، حاکم دودمان بوییان، خورد به دربار سامانیان پناه برد و ۱۸ سال به دور از حکومت و به قصد لشکرکشی به سر برد. وی فقط یک بار به پشتیبانی از سامانیان به گرگان حمله کرد که موفق به شکست لشکریان بویی نشد. بعد از ۱۸ سال فترت، بالاخره قابوس توانست به قدرت بازگردد ولی در این هنگام دربار سامانی رو به افول نهاده بود و غزنویان به رهبری سلطان محمود غزنوی قدرتمند می‌شدند
که تا بر فلک ماه و خورشید هست در این دفترت ذکر جاوید هست
درین هر سه فترت که شد رونمای نماند از اثرهای ایران به جای
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پشت سر گذاشتن یک دورهٔ ده ساله فترت از سال ۲۰۰۱ میلادی و به دنبال حملات ۱۱ سپتامبر ایالات متحده آمریکا وارد سطحی بالاتر از فرادستی در جهان شده‌است.[نیازمند منبع]
از استاد ابوعلی دقّاق رَحِمَهُ اللّهُ شنیدم کی یکی از مریدان توبه کرد و فترتی افتاد وی را و اندیشه میکرد کی اگر وقتی توبه کنم حکم من چگونه باشد هاتفی آواز داد و گفت یا فلان ما را طاعتی داشتی شکرت کردیم پس برگشتی مهلتت دادیم اگر بازآئی فرا پذیریم، مرد توبه کرد و بنشست.
ماسوی می ننگارند مدیحت به قلم لوح در دفترت ای شه ورقی مستتر است
تو را فترت پیری از جای برد کهن گشتگی‌ت از سر رای برد
طالب گوید: کاشکی یکبار دیگر با سر آن حالت افتادمی تا نشان راه خود با دست آوردمی که راه خیال چنان نباشد که راه عیان! و آن راه که از سر فراغت بخود کنند، چنان نباشد که بمعشوق و عشق کنند. اگرچه فترتی از راه صورت و حجابی از راه بشریت دامن گیرشود، این خود بلای راه همه بود.
امپراتوری آشور میانه حکومتی پادشاهی بود که بین سال‌های ۱۴۰۰ تا ۹۱۲ پیش از میلاد در قسمت‌های زیادی از خاورمیانه کنونی حکومت می‌کرد. این دوران پس از دوران فترت امپراتوری آشور کهن و توسط اِریبا-اَدَد یکم (آخرین شاه از دوران آشور کهن) آغاز شده و توسط فرزند و جانشینش، آشور-اوبالیت یکم امپراتوری آشور میانه تأسیس می‌گردد. مشهورترین پادشاه این دوران، تیگلات-پیلسر یکم بود.
او پسر هاینریش سیزدهم دوک باواریا بود. مادرش الیزابت نوهٔ بلای چهارم بود. او پس از پدر به فرمانروایی باواریای پایین رسید. او از مخالفان دودمان هاپسبورگ بود. اتو کوشید تا بر اشتایرمارک چیرگی یابد. در ۱۳۰۱ بدو که از سوی مادر از تبار شاهان مجار بود، پادشاهی این کشور را پیش‌نهادند، ولی او تا ۱۳۰۵ این پادشاهی را پذیرا نشد. در این سال ونتسل پادشاه بوهم از ادعای پادشاهی بر مجارستان دست کشید و اتو عهده‌دار این سمت شد. بیشتر زمان پادشاهای او به درگیری در اتریش و مجارستان گذشت و بنیهٔ اقتصادی سرزمین زیر فرمانش به ضعف گرایید. زمان پادشاهی او و ونتسل بر مجارستان را دورهٔ فترت این کشور شمرده‌اند. مرگ او در لندشوت رخ‌داد.