فان
معنی کلمه فان در لغت نامه دهخدا

فان

معنی کلمه فان در لغت نامه دهخدا

فان. ( ع ص ) نابودشونده. ( از اقرب الموارد ). در فارسی بصورت فانی با یاء اصلی بکار رود. رجوع به فانی شود. || پیر سالخورده. ( از اقرب الموارد ). رجوع به فانی شود.

معنی کلمه فان در فرهنگ فارسی

نابود شونده . در فارسی به صورت فانی با یائ اصلی بکار رود .

معنی کلمه فان در دانشنامه عمومی

فان (باشقیرستان). فان ( به لاتین: Fan ) یک منطقهٔ مسکونی در روسیه است که در باشقیرستان واقع شده است.
فان (گروه موسیقی). فان ( که معمولاً به شکل fun. نوشته می شود ) یک گروه موسیقی آلترنتیو راک است که در نیویورک تشکیل شد. این گروه دو آلبوم به بازار داده است: هدف گیری و شلیک کن، بعضی شب ها.
این گروه به خاطر ترانه ما جوانیم و «بعضی شب ها» معروف شدند. ما جوانیم به رتبه یک در ۱۰۰ آهنگ داغ بیلبورد رسید که اولین ترانه آلترنیتو راک با این رتبه بعد زنده باد یا مرگ بر از کلدپلی در سال ۲۰۰۸ است. همچنین در چارت انگلستان نیز به رتبه یک رسید.
معنی کلمه فان در فرهنگ فارسی

معنی کلمه فان در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی فَانٍ: فانی - زودگذر- نابودشونده
معنی مِصْرَ: مصر- شهر(در عبارت " ﭐهْبِطُواْ مِصْراً فَإِنَّ لَکُم مَّا سَأَلْتُمْ ")
معنی طِبْنَ: آن زنان میل و رغبت نشان دادند(در عبارت "فَإِن طِبْنَ لَکُمْ عَن شَیْءٍ مِّنْهُ" منظور این است که اگر مقداری از مهر خود را از روی رضا وخشنودی به شما بخشیدند )
معنی ﭐسْتَحَقَّ عَلَیْهِم: به آنان خیانت کردند(در عبارت "فَإِنْ عُثِرَ عَلَیٰ أَنَّهُمَا ﭐسْتَحَقَّا إِثْماً فَئَاخَرَانِ یقُومَانِ مَقَامَهُمَا مِنَ ﭐلَّذِینَ ﭐسْتَحَقَّ عَلَیْهِمُ ﭐلْأَوْلَیَانِ " کلمه إثم به قرینه جمله قبل حذف شده . ومعنی کل عبارت می شود : پس اگر اطلاعی حاص...
معنی نِّفَاقِ: نفاق - دو رویی (نفاقدر عرف قرآن به معنای اظهار ایمان و پنهان داشتن کفر باطنی است .اصل این کلمه از نفق به معنی تونل و راهی است که از زیر زمین برود ، مانند عبارت "فان استطعت ان تبتغی نفقا فی الأرض "، سوراخ و لانه موش صحرائی را نیز نافقاء می نامند و م...
معنی مُنَافِقُونَ: منافقان - دو رویان (کلمه منافق اسم فاعل از باب مفاعله از ماده نفاق است ، که در عرف قرآن به معنای اظهار ایمان و پنهان داشتن کفر باطنی است .اصل این کلمه از نفق به معنی تونل و راهی است که از زیر زمین برود ، مانند عبارت "فان استطعت ان تبتغی نفقا فی الأرض...
معنی مُنَافِقِینَ: منافقان (کلمه منافق اسم فاعل از باب مفاعله از ماده نفاق است ، که در عرف قرآن به معنای اظهار ایمان و پنهان داشتن کفر باطنی است .اصل این کلمه از نفق به معنی تونل و راهی است که از زیر زمین برود ، مانند عبارت "فان استطعت ان تبتغی نفقا فی الأرض "، سوراخ ...
معنی نَافَقُواْ: نفاق و دوروئی کردند (ازنفاق که در عرف قرآن به معنای اظهار ایمان و پنهان داشتن کفر باطنی است .اصل این کلمه از نفق به معنی تونل و راهی است که از زیر زمین برود ، مانند عبارت "فان استطعت ان تبتغی نفقا فی الأرض "، سوراخ و لانه موش صحرائی را نیز نافقاء می...
معنی مُعْتَبِینَ: آنانکه عذر خواهیشان پذیرفته شده - راضی کنندگان (کلمه معتبین جمع اسم فاعل ازاعتاب است به معنای ارضا (راضی کردن)است ، و اصل اعتاب به این معنا بوده که پوستی را که درست دباغی نشده ، دو باره دباغی کنند ، تا اصلاح شود ، سپس این کلمه را بطور استعاره در هر ع...
معنی مُنَافِقَاتُ: زنان منافق - زنان دو رو (کلمه منافق اسم فاعل از باب مفاعله از ماده نفاق است ، که در عرف قرآن به معنای اظهار ایمان و پنهان داشتن کفر باطنی است .اصل این کلمه از نفق به معنی تونل و راهی است که از زیر زمین برود ، مانند عبارت "فان استطعت ان تبتغی نفقا فی ...
ریشه کلمه:
فنی (۱ بار)
از بین رفتن. . چون سوره رحمن در باره جن و انس است ظاهرا مراد از «مَنْ عَلَیْها» جن و انس باشد و فناء معدوم شدن نیست زیرا موجود معدوم نمی‏شود بلکه مقصود از بین رفتن صورت و ترکیب ظاهری است همین که انسانی مرد و خاک شد فناء شده است یعنی: هرکه از جن و انس در روی زمین است فانی شدنی است ولی پروردگارت که دارای جلال و کرامت است می‏ماند رجوع شود به «وجه». آیه . از آیه ما نحن فیه اعم است. و در «وجه» خواهد آمد.

جملاتی از کاربرد کلمه فان

حقیقت عشق میگوید ثنایت که فانی نیستی دیده بقایت