فاسقه

معنی کلمه فاسقه در لغت نامه دهخدا

( فاسقة ) فاسقة. [ س ِ ق َ ] ( ع ص ) مؤنث فاسق. ج ، فاسقات ، فواسق. ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه فاسقه در فرهنگ معین

(س قَ یا قِ ) [ ع . فاسقة ] (اِفا. ) مؤنث فاسق .

معنی کلمه فاسقه در فرهنگ عمید

= فاحشه

معنی کلمه فاسقه در فرهنگ فارسی

مونث فاسق، زن بدکار
( اسم ) مونث فاسق .

معنی کلمه فاسقه در ویکی واژه

مؤنث فاس

جملاتی از کاربرد کلمه فاسقه

قومی معتزله بظاهر این آیت تمسک کردند و بر عموم براندند و گفتند اهل کبائر و فسق جاوید در دوزخ بمانند بحکم این آیت. و جواب اهل حق آنست که ظاهر آیت عام است اما بمعنی خاص است. که جای دیگر میگوید: وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ اینان که در تحت مشیّت‌اند اصحاب کبائر و فسق و معاصی‌اند لا محاله، اگر ایشان گویند اینان که در تحت مشیّت‌اند تائبان‌اند، این تأویل درست نیست که تائبان را چنین وعید نیاید، از بهر آنک ایشان بی گمان رستگارانند. و اگر گویند که اصحاب صغائرند، هم درست نیست، از بهر آنک صغیره بمذهب ایشان بشرط اجتناب کبائر مغفور است، پس حمل آیت بر آن بعید است. و اگر گویند که منافقان‌اند، منافق خود در درک اسفل است، چنانک قرآن از آن خبر میدهد و صحابه رسول بکفر ایشان گواهی میدهند. و اگر گویند که کافران و مشرکان‌اند این کافران علی القطع جاوید و در آتش‌اند و آن کس که جاوید در آتش است نگویند او را که در تحت مشیّت‌اند، بماند اینجا در تحت آیت اصحاب کبائر و اهل فسق و معاصی که هم ایمان دارند و هم فسق، ایشانند که در تحت عدل و فضل حق‌اند اگر بایشان بفضل نگرد ایشان را بفسق و معصیت خویش بآتش فرستد، اما جاوید در آتش بنمانند، که بشفاعت رسول ایشان را آخر بیرون آرد. و دلیل بر آنک بنده بفسق و معاصی از ایمان بیرون نشود آنست که رب العالمین گفت: فَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ کفاره قتل را واجب کرد که گردنی مؤمنه آزاد کند پس اگر آن گردن فاسقه باشد هم رواست. و کفارت را بجاست و اگر بفسق ایمان نماندی روا نبودی. و گفته‌اند که اگر بافسق و معصیت ایمان بنماندی با خدمت و طاعت کفرهم نماندی، پس اتفاق است که بخدمت و طاعت از بنده حکم کفر بر نخیزد، همچنین بفسق و معصیت باید که از بنده حکم ایمان بر نخیزد. پس معلوم شد که آیت مخصوص است و سیّئة و خطیئة درین آیت بمعنی کفر و شرک است چنانک جایی دیگر گفت وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ یعنی انواع الکفر فکذلک هاهنا.
و اما مدن غیرفاضله گفتیم یا جاهله بود یا فاسقه یا ضاله. و مدن جاهله شش نوع باشد بحسب بساطت: اول را اجتماع ضروری خوانند، و دوم را اجتماع نذالت، و سیم را اجتماع خست، و چهارم را اجتماع کرامت، و پنجم را اجتماع تغلبی، و ششم را اجتماع حریت.