( فارقة ) فارقة. [ رِ ق َ ] ( ع ص ) مؤنث فارق. رجوع به فارق شود. - علامت فارقة ؛ نشانه ای که برای امتیاز دو چیزدر میان آنها گذارند. در همین لغت نامه منظور از فارقه دو خط عمودی است که معانی مختلف یک لغت را از یکدیگر جدا میکند بدینسان : ||
معنی کلمه فارقه در فرهنگ معین
(رِ قَ یا قِ ) [ ع . فارقة ] (اِفا. ) ۱ - مؤنث فارق ، ج . فارقات . ۲ - نشانه ای که برای امتیاز دو شی ء میان آن ها نهند. ۳ - نشانه ای که معنی ای را از معنی دیگر جدا کند.
معنی کلمه فارقه در فرهنگ عمید
= فارق
معنی کلمه فارقه در فرهنگ فارسی
مونث فارق ( اسم ) مونث فارق جمع : فارقات . یا علامت فارقه . ۱ - نشانه ای که برای امتیاز دو شئ میان آنها نهند ۲ - نشانه ای که معنیی را از معنی دیگر جدا کند بدین صورت : .
معنی کلمه فارقه در ویکی واژه
مؤنث فارق ؛ فارقات. نشانهای که برای امتیاز دو شی ء میان آنها ن نشانهای که معنی ای را از معنی دیگر جدا کند.
جملاتی از کاربرد کلمه فارقه
مصطفی (ص) گفت: «احبب من شئت فانّک مفارقه، و عش ما شئت فانّک میّت، و اعمل ما شئت فانّک ملاقیه».
قوله تعالی: وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَکَ مِنَ الْمُرْسَلِینَ الآیة، قال جعفر بن محمد (ع) فی هذه الایة: ان اللَّه تعالی و تقدس لم یبعث رسولا الا اباح ظاهره للخلق یأکل معهم علی شروط البشریة و منع سره عن ملاحظاتهم و الاشتغال بهم، لان اسرار الانبیاء فی روح المشاهدة لا یفارقها بحال.
لا تؤاخذ فلکا حق اذا فارقه قمر مثلک یا محترق الضواء
و کل اخ یفارقه اخوه لعمر ابیک الا الفرقدان
وجودی بی چون و چند، مبرا از مثل و مانند، بری از شبه و انباز، بر، از انجام و آغاز، نه کس داننده اوست نه چیزی ماننده او. لایفارقه الخیر لایقاس بالغیر لیس کمثله شیء و هو السمیع البصیر.
فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ یَأْتِیهِ عَذابٌ یُخْزِیهِ هذا تهدید و وعید، ای سوف تعلمون من یأتیه عذاب یهینه و یفضحه فی الدّنیا، وَ یَحِلُّ عَلَیْهِ عَذابٌ مُقِیمٌ. دائم لا یفارقه فی الآخرة.
وَ مِنْهُمْ أُمِّیُّونَ الآیة قیل ان الامّی منسوب الی امّهای تربّی معها و لم یفارقها، فیتعلم ما یتعلمه الرجال ای هم کما ولدوا لم یتعلموا. امّی نادبیر است که نداند نبشتن و خواندن. مصطفی گفت انّا امّة امیّة لا نکتب و لا نحسب.
الا ان تقطع بفتح تاء قرائت شامی است و حمزه و حفص و یعقوب و معنی آنست که مگر آن دلهای ایشان ریزه ریزه گردد باقی تقطع بضم تا خوانند و قیل معناه الّا ان یتوبوا توبة تتقطع بها قلوبهم ندما و اسفا علی تفریطهم فیفارقها الریبة.
و بدان که ریاضت هر کسی بدان است که آنچه بدان شادتر است به ترک آن بگوید و آنچه بر وی غالب تر است آن را خلاف کند. آن کس که شادی وی به جاه و حشمت است به ترک آن بگوید. و آن را که شادی وی به مال و ثروت است خرج کند و همچنین هرکه را سلوک گاهی است جز حق تعالی، آن را به قهر از خود جدا کند و ملازم آن گردد که جاوید ملازم آن خواهد بود. هرچه وی را وداع خواهد کرد روز مرگ امروز بی مرگ به اختیار باید که همه را وداع کرده شود و ملازم وی حق تعالی است چنان که حق، سبحانه و تعالی، وحی کرد به داوود (ع) که «یا داوود ملازم تو منم، مرا ملازم باش». و رسول (ص) گفت که جبرئیل در درون من دمید که احبب من احیت فانک مفارقه، هرکه را خواهی از دنیا دوست دار که از تو باز خواهد ستد.