فاحشگی

معنی کلمه فاحشگی در لغت نامه دهخدا

فاحشگی. [ ح ِ ش َ / ش ِ ] ( حامص ) زناکاری زنان. عمل فاحشه. || فضیحت و رسوایی. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه فاحشگی در فرهنگ معین

(ح ش ) [ ع - فا. ] (حامص . ) عمل فاحشه ، زناکاری .

معنی کلمه فاحشگی در فرهنگ عمید

زناکاری زن، عمل فاحشه.

معنی کلمه فاحشگی در فرهنگ فارسی

عمل فاحشه زناکاری .

معنی کلمه فاحشگی در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:روسپیگری

معنی کلمه فاحشگی در ویکی واژه

عمل فاحشه، زناکا

جملاتی از کاربرد کلمه فاحشگی

فلسفهٔ هنجاری سکسوالیته به بررسی سؤالاتی در مورد اخلاقیات جنسی می‌پردازد. در چه شرایطی انجام آمیزش جنسی، فعالیت جنسی، یا تجربه لذت جنسی از نظر اخلاقی مجاز است؟ انجام آن با چه کسی مجاز است؟ با چه بخش‌هایی از بدن؟ به چه مدت؟ این شاخه از فلسفه همچنین به سؤالات حقوقی، اجتماعی و سیاسی مربوط نیز می‌پردازد. آیا جامعه باید مردمش را به سمت ازدواج، خانواده و دور شدن از همجنس‌گرایی سوق دهد؟ آیا قوانینی در ممنوعیت فاحشگی و همجنس‌گرایی باید وضع شود؟ این سؤالات جنبه اخلاقی دارند. اما این شاخه فلسفه به سؤالات غیر مرتبط به اخلاق نیز می‌پردازد: آمیزش جنسی خوب چیست؟ آمیزش جنسی خوب تأثیری در زندگی خوب دارد؟