غیژ

معنی کلمه غیژ در لغت نامه دهخدا

غیژ. ( اِ صوت ) در تداول عوام ، آواز طولانی تند رفتن چیزی سخت در هوا مانند آواز سنگ فلاخن.( از فرهنگ نظام ). حکایت صوت گلوله تفنگ و امثال آن گاه شکافتن هوا. غژ. رجوع به غژ شود. || ( فعل امر ) فعل امر از غیژیدن. رجوع به غیژیدن شود.

معنی کلمه غیژ در فرهنگ معین

(اِصت . ) (عا. ) آواز طولانی تند رفتن چیز سخت در هوا.

معنی کلمه غیژ در فرهنگ عمید

۱. [عامیانه] صدای گلولۀ تفنگ و مانند آن هنگام شکافتن هوا.
۲. (بن مضارعِ غیژیدن ) [قدیمی] = غیژیدن

معنی کلمه غیژ در فرهنگ فارسی

( اسم ) آواز طولانی تند رفتن چیزی سخت در هوا مانند آواز سنگ فلاخن .

جملاتی از کاربرد کلمه غیژ

لَنگ و لوک و خفته‌شکل و بی‌ادب سوی او می‌غیژ و او را می‌طلب
عور و تور و لنگ ولوک و بی ادب سوی او می غیژ و او را می طلب
لنگ و لوک و خفته شکل و بی ادب سوی او می غیژ و او را می طلب
لنگ و لوگ و خفته شکل و بی ادب سوی او می غیژ و او را می طلب
مغیژ اینهمه چون‌ کودکان به زور سرین که من به مغز تو سودای ام‌صبیانم