غیژ
معنی کلمه غیژ در فرهنگ معین
معنی کلمه غیژ در فرهنگ عمید
۲. (بن مضارعِ غیژیدن ) [قدیمی] = غیژیدن
معنی کلمه غیژ در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه غیژ
لَنگ و لوک و خفتهشکل و بیادب سوی او میغیژ و او را میطلب
عور و تور و لنگ ولوک و بی ادب سوی او می غیژ و او را می طلب
لنگ و لوک و خفته شکل و بی ادب سوی او می غیژ و او را می طلب
لنگ و لوگ و خفته شکل و بی ادب سوی او می غیژ و او را می طلب
مغیژ اینهمه چون کودکان به زور سرین که من به مغز تو سودای امصبیانم