غیبی

غیبی

معنی کلمه غیبی در لغت نامه دهخدا

غیبی. [ غ َ / غ ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به غیب. ناپدید و نهفته و پنهان و مخفی و غیرمرئی. ( ناظم الاطباء ). منسوب به عالم غیب. الهی. ربانی. آسمانی. فلکی. ( ناظم الاطباء ). رجوع به غَیب شود :
ندای هاتف غیبی ز چارگوشه عرش
صدای کوس الهی به پنج نوبت لا.خاقانی.دیوان و جان دو تحفه فرستاده ام به تو
گردون بر این دو تحفه غیبی ثنا کند.خاقانی.گر گوشتان اشارت غیبی شنیده نیست
بر خاک روضه وار فریبرز بگذرید.خاقانی.شه بجای حاجبان خویش رفت
پیش آن مهمان غیبی پیش رفت.مولوی ( مثنوی ).ضیف غیبی را چو استقبال کرد
چون شکر گویی که پیوست او به ورد.مولوی ( مثنوی ).بسا مکاشفات غیبی و مشاهدات لاریبی دست دهد. ( مجلس اول سعدی ).
|| مقدر. تقدیری. ( از ناظم الاطباء ).
غیبی. [ غ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دالوند بخش زاغه شهرستان خرم آباد که در 9هزارگزی باختری زاغه و 8هزارگزی شمال شوسه خرم آباد به بروجرد قرار دارد. جلگه و سردسیر است. سکنه آن 212 تن است که به لری لکی و فارسی سخن میگویند. آب آن از سرآب تاجو تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان فرش و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. ساکنان آن از طایفه دالوند هستند و در زمستان به قشلاق میروند. مزرعه چم زال جزء این آبادی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
غیبی. [ غ َ ] ( اِخ ) دهی است کوچک از دهستان رمشک بخش کهنوج شهرستان جیرفت که در 150هزارگزی جنوب خاوری کهنوج سر راه مالرو رمشک - گابریک واقع است. چهار تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
غیبی. [ غ َ ] ( اِخ ) جمال الملة و الحق و الدین. صاحب مقاصد الالحان گوید: غیبی در انواع علوم ید طولی و مرتبه اعلی داشت ، خصوصاً در علم و عمل موسیقی که همانا کسی بمرتبه او نرسیده است و نرسد. بحال این فقیر حقیر [ عبدالقادر ] التفات و اهتمام تمام داشت. در انواع علوم تعلیم و ارشاد میفرمود خصوصاً در این فن ( ظ: فن موسیقی ) که به یمن همت مبارک ایشان خبرت و مهارت در این علم و عمل بمرتبه ای رسید که بر عالمیان واضح و لایح گشت. ( مقاصد الالحان از دانشمندان آذربایجان ص 290 ).
غیبی. [ غ َ ] ( اِخ ) شوشتری. از شاعران شوشتر در عهد واخشتوخان حاکم شوشتر ( 1042 - 1078 هَ. ق. ) و معاصر حلمی شوشتری بود. رجوع به الذریعه قسم اول از جزء تاسع ص 264 شود.

معنی کلمه غیبی در فرهنگ عمید

۱. مربوط به غیب.
۲. الهی، ربانی.

معنی کلمه غیبی در فرهنگ فارسی

( مصدر ) منسوب به غیب ۱ - مربوط به عالم غیب ۲ - الهی ربانی .
شیرزای . مولانا غیبی از جمله کاتبان شیراز بود و کمتر کسی مانند او تند مینوشت

معنی کلمه غیبی در دانشنامه عمومی

غیبی (رودان). غیبی، روستایی در دهستان آبنما بخش مرکزی شهرستان رودان در استان هرمزگان ایران است.
روستای غیبی یکی از روستاهای توابع دهستان آبنما به مرکزیت خراجی درشهرستان رودان است. این روستا باداشتن جمعیتی حدود۱۶۵۰نفرو۲۰۸خانوار ( طبق آماردهیاری روستا ) ازدو محله تشکیل شده است. درهرمحله نیز یک مسجد وحسینیه وجودداردکه درزمینه های انجام مراسم ویژه دینی، مذهبی واجتماعی با مشارکت نوجوانان ، جوانان، مردان وزنانی است که با عشق به اهل بیت ( ع ) فعالانه ودرطی ایام ومناسبت های دیگر انجام می پذیرد.
این روستا باداشتن جمعیتی حدود۱۶۵۰نفرو۲۰۸خانوار ( طبق آماردهیاری روستا ) ازدو محله تشکیل شده است. درهرمحله نیز یک مسجد وحسینیه وجودداردکه درزمینه های انجام مراسم ویژه دینی، مذهبی واجتماعی با مشارکت نوجوانان ، جوانان، مردان وزنانی است که با عشق به اهل بیت ( ع ) فعالانه ودرطی ایام ومناسبت های دیگر انجام می پذیرد.
روستای غیبی با داشتن هیئتی مشترک از هر دومحله که درهرکدام از مساجدفعالیت می نمایددرسال ۱۳۷۵ دراداره تبلیغات واداره اوقاف شهرستان رودان به ثبت رسیده ومزین به نام شبه پیغمبر ( ص ) حضرت علی اکبر ( ع ) است.
مساجدروستا، درمحله بالا شهرکه مسجدامام حسین ( ع ) وحسینیهٔ طالقانی در آن واقع است وقبرستان عمومی نیزدرکناراین مسجدقراردارد وازجمعیت کمتری برخورداراست. این مسجد قبلاً"ازخشت وگل بناشده بود ودرسال ۱۳۶۱با همت ومشارکت مردم بازسازی شده وقدیمی ترین مسجدروستاست. درمحلهٔ پایین مسجدوحسینیه شهیدمطهری در آن واقع است که درسال۱۳۶۴توسط جهاد سازندگی بنا گردیده ودرسال ۱۳۷۳ موردنوسازی قرار گرفته است. دراین محله جمعیت بیشتری ساکن هستند.
< /a> منبع < a hred="http://m - shmotahari. ir/?page_id=24">
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۸۴۱ نفر ( ۲۴۱ خانوار ) بوده است.

جملاتی از کاربرد کلمه غیبی

وجد: واردیست غیبی که از حق بر دل صوف پدید می‌آید و ظاهر وباطن او را با بروز حالی مانند شادی و غم تغییر دهد.
در نظریه اتمی، جهان با دسته شدن و تجمع اتم‌ها شکل می‌گیرد و هر پدیده ای، توسط آدریشتا غیبی که در اتم‌ها ساکن است، ایجاد می‌شود. آدریشتا، اصل غیبی (روح) و جوهر جامع اتم‌ها است و فعالیت و دسته نمودن (اتم‌ها) در این اصل غیبی صورت پذیر است.
می نوش و تکیه بر کرم عام کن که من دوش این سخن ز هاتف غیبی شنیده‌ام
درون پرده غیبی بجز نور علی نبود بکش پرده که افزاید از این معنی یقین من
ز صورت‌های غیبی پرده‌بردار کسادی ده نقوش آزری را
آدریشتا در فلسفه هندو به نیروی غیبی و نتایج نامرئی کارهایی که به شخص می‌رسد اشاره دارد.
وارد: آنچه را که از معانی غیبی بدون عمد بنده بر دل بگذرد. (تعریفات جرجانی)
جوهر من سرّ غیبی را نمود بعد از آن راز شعیبی را نمود
درآ در گلشن باقی برآ بر بام کان ساقی ز پنهان خانه غیبی پیام آورد مستان را
۱۰. الدولة المکیة بالمادة الغیبیة.
بقعه شرف القیس (غیبی)، مربوط به دوره قاجار است و در شهرستان شهرکرد و روستای اَرجنک واقع شده است. این اثر در تاریخ ۲۵ آبان ۱۳۸۷ با شمارهٔ ثبت ۲۳۸۱۹ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
چون یکی حس غیر محسوسات دید گشت غیبی بر همه حسها پدید
ای آفتاب بر شده تا آسمان غیب تو آفتاب غیبی و هفت آسمان هباست
گر چو خیری کبود رویی تو نیست غیبی که زشت نام نه ای
مرا آن صورت غیبی به ابرو نکته می گوید که غمزه چشم و ابرو را نمی‌دانم نمی‌دانم
نوفیثاغورثی‌ها در مورد معنای غیبی اعداد حدس می‌زدند، گیاهخوار بودند. قانون زندگی - نه حدس و گمان فلسفی - جذابیت اصلی آن بود. سبک زندگی فیثاغورثی به نماد آرمانی انسان مقدس و خردمند تبدیل شد.
ایغیبی معنی دان و ای فحل فواید خوان در بیشه نغر دهان شیریکه هنر دارد
تاجیک‌های ولایت غور از قبیله‌های مختلف چون:سردار، رضا، زی حسین، مهری، مرغابی، غیبی، پهلوان، چشتی، بایان، تایمنی، یارفولاد، خدایار ، الله یار ، سلطان یار، وغیره میباشد.