غوله

معنی کلمه غوله در لغت نامه دهخدا

( غولة ) غولة. [ ل َ ] ( ع اِ ) مؤنث غول. غول ماده. مقابل غول نر. رجوع به غول شود.
غوله. [ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) بمعنی غولَک. ( فرهنگ جهانگیری ) ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). غُلَّک. طَبل. کولک. قُلَّک. رجوع به غولک و قلک شود. || انبار غله. ( فرهنگ جهانگیری ) ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) :
خشک زارا که کشتزار بود
هر کجا غوله غوله زار بود.سنایی ( از فرهنگ جهانگیری ).
غوله. [ غ َ / غُو ل َ / ل ِ ] ( ص ) مردم خام بیعقل. ( فرهنگ جهانگیری ). مردم بیعقل و خام و کودن. ( برهان قاطع ). با کلمه خُل مقایسه شود. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ).

معنی کلمه غوله در فرهنگ معین

(غُ لِ ) (ص . ) ۱ - خام ، نارس . ۲ - بی عقل .

معنی کلمه غوله در فرهنگ عمید

۱. خام، نارس.
۲. بی عقل، کودن.
= قلک

معنی کلمه غوله در فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث غول ماده غول .

معنی کلمه غوله در ویکی واژه

خام، نارس.
بی عقل.

جملاتی از کاربرد کلمه غوله

چندین هزار ترک تتاری نغوله را گیسو بریده بینی از آشوب کاکلش
استان تهران بیشترین سهم در تأمین درآمد دولت در بودجه ۱۴۰۱ را داشته‌است. ۵۳ درصد کل درآمد مالیاتی ایران از استان تهران گرفته می‌شود. همچنین حدود ۶۵ درصد مالیات پرداختی اشخاص حقوقی را شرکت‌های ثبت شده در تهران پرداخت می‌کنند. سهم مالیات از تولید ناخالص داخلی در ایران حدود ۶ تا ۷ درصد است که این میزان در استان تهران حدود ۱۲ درصد و در دیگر استان‌ها بین ۲ تا ۴ درصد است که به این معنی است که استان تهران مالیات بیشتری نسبت به سهم تولید ناخالصش در مقایسه با دیگر استانها پرداخت می‌کند. همچنین ۲۲٫۴ درصد از کارگاه‌های صنعتی کشور و ۵۳٪ از غولهای اقتصادی ایران در استان تهران قرار دارند.
افکند کمند مشک بر عاج یعنی که نغوله بر بنا گوش
شب تاریک و دیو و بیغوله راه تاریک و دوله بر دوله
وی ایزد باد، زندگی، بامداد، سیاره ناهبد، تؤامان و غولهاست و به نام‌های مختلف همچون إئِکاتل یا اهه کاتل (ایزد باد)، تلاویسکالپانته کوتلی (ایزد سیاره ناهید)، سه آکاتل و شولوتل (همزاد ناهید، ایزد همزادها و غول‌ها) نامیده شده‌است.
چون درآید فغوله در تگ و پوی تو بیار آب و هردو دست بشوی
در این بیغوله جانم رفت از تن چنان کاینجا نماند حبّه ازمن
چندین هزار ترک تتاری نغوله را گیسو بریده بینی ازآشوب کاکلش
مغولها در برابر آلان‌ها و کومن‌ها (کیپچاک‌ها)، با استفاده از تاکتیک‌های تفرقه و تسخیر، ابتدا به کومانیان گفتند که دیگر از اتحاد با آلان دست بردارند و پس از پیروی از پیشنهاد کومن‌ها، مغول‌ها پس از غلبه بر آلان‌ها به کومن‌ها حمله کردند.
درین بیغوله هستی چه حس از آب و گل زاید که خود را در هوایش هر زمان آتش فشان بینی
پیرایهٔ خلد و زیب فردوسی مرغولهٔ حور و جعد غلمانی
هزار دل ز سر شانه اش فرو بارد چو ترک سیم عذارم نغوله شانه کند
دام صد نیرنگ باشد هر خم مرغوله اش فتنه ها زیر سر زلف پریشان خفته است