معنی کلمه غورگی در لغت نامه دهخدا
- درغورگی مویز شدن ؛ کنایه از نرسیدن به مراد و ضایع شدن. ناامید شدن و از زندگی برخوردار نشدن. ( ناظم الاطباء ) :
آنها که اسیر عقل و تمییز شدند
در حسرت هست و نیست ناچیز شدند
رو بیخبری ز آب انگور گزین
کین باخبران به غوره میمیز شدند .خیام.در جوانی پیر گشتم از جفای روزگار
همچو انگوری که اندر غورگی گردد سکج.شهاب الدین.رجوع به «غوره ما مویز شد» ذیل غوره شود.
- در غورگی مویز کردن ؛ پایمال کردن.ویران کردن. محروم ساختن. ( از ناظم الاطباء ).