غوامض
معنی کلمه غوامض در فرهنگ معین
معنی کلمه غوامض در فرهنگ عمید
۲. [جمعِ غامضه] = غامضه
معنی کلمه غوامض در فرهنگ فارسی
( صفت ) جمع غامض و غامضه ۱ - زمین های هموار اراضی پست نرم ۲ - شتر بچگان ۳ - پوشیدگی های کلام . معانی باریک .
معنی کلمه غوامض در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه غوامض
حل کرده ام غوامض حکمت به همتت لیکن بکنه این نرسیدم به هیچ باب
و گفت: ابلیس به من رسید و گفت: زنهارمغرور مگرداناد ترا صفاء اوقات از بهر آنکه در زیر آنست غوامض آفات.
و گفت: بیست سال بر حواشی آن علم سخن گفتم اما آنچه غوامض آن بود نگفتم که زبانها را از گفتن منع کردهاند و دل را از ادراک محروم گردانیده و گفت: خوف مرا منقبض میگرداند و رجاء مرا منسبط میکند پس هرگاه که منقبض شوم به خوف آن جا فناء من بود و هرگاه که منسبط شوم برجاء مرا بمن بازدهند.
پس او چیزی که دور است از فرایض نماید قبض و اینست از غوامض
گه افاده معنی به مسند تعلیم چو شرح و بسط نماید غوامض افکار