معنی کلمه غلیواج در لغت نامه دهخدا
آن روز نخستین که ملک جامه بپوشید
بر کنگره کوشک بدم همچو غلیواج .ابوالعباس عباسی ( از فرهنگ اسدی ).ای بچه حمدونه بترسم که غلیواج
ناگه بربایدت درین خانه نهان شو .لبیبی ( از فرهنگ اسدی ).غلیواج از چه میشوم است ازآنکه گوشت برباید
همای ایرا مبارک شد که قوتش استخوان باشد.عنصری.ز بی حمیتی ای دوست چون غلیواجم
نه ماده خود را دانم کنون همی و نه نر.مسعودسعد.گر مدعیان گیسوی مشکین تو بینند
دانند که نز جنس همایست غلیواج.سوزنی.