غلول

معنی کلمه غلول در لغت نامه دهخدا

غلول. [ غ ُ ] ( اِ ) طعامی را گویند که در راه گلوبند شود و به زحمت تمام فرورود. ( برهان قاطع ).
غلول. [ غ ُ ] ( ع مص ) خیانت کردن و ناراستی نمودن در غنیمت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). خیانت در غنیمت کردن. ( ترجمان علامه جرجانی ). چیزی از غنیمت بدزدیدن. ( مصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). خیانت کردن. و گفته اند به خیانت در غنیمت اختصاص دارد. ( از اقرب الموارد ). قال ابوعبیدة: الغلول من المغنم خاصة. ( منتهی الارب ). در آیه شریفه و ماکان لنبی ان یغل. ( قرآن 161/3 ). یغل را معلوم و مجهول هر دو خوانده اند، نخستین به معنی «خیانت کند» و دوم محتملاً به معنی «خیانت کرده شود» یعنی از غنیمت وی گرفته شود و یا به معنی «أن یخون » است ؛ یعنی به غلول نسبت داده شود. ( از منتهی الارب ). || خیانت در دوستی. نصیحت را پوشیدن. ضد نصیحت. طریق خوبی را نهان داشتن :
گفت الدین نصیحة آن رسول
آن نصیحت درلغت ضد غلول.مولوی ( مثنوی ).گفت مکشوف و برهنه بی غلول
بازگو رنجم مده ای بوالفضول.مولوی ( مثنوی ).|| غلول ماء بین اشجار؛ میان درختان روان گردیدن آب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). روان شدن آب میان درختان. ( از اقرب الموارد ). || غلول مراءة؛ به معنی غَل مراءة. ( منتهی الارب ). رجوع به غَل شود. || غلول کسی ؛ طوق در دست و پای و گردن وی نهادن : غل فلاناً و کذا غل یده الی عنقه اذاشده بالغل. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). غل نهادن بردست یا گردن کسی. ( از اقرب الموارد ). || غلول ضیعه ؛ غله کردن آب و زمین. غله دادن آب و زمین. || آمیختن خسته را با سپست. ( منتهی الارب )( آنندراج ). آمیختن هسته با سپست.
غلول. [ غ ُ ] ( ع اِ ) ج ِ غُل . ( اقرب الموارد ). رجوع به غُل شود.
غلول. [ غ َ ] ( ع ص ، اِ ) طعام نرم ، یقال : نعم غلول الشیخ هذا؛ ای طعام الذی یدخله جوفه. ( منتهی الارب ). طعامی که به اندرون شکم پیر و ناتوان زود گوارا شود. ( غیاث اللغات ). خوردنی یا آشامیدنی که در اندرون خود درآورند. ( از اقرب الموارد ). || خائن ، و فی الحدیث : الغلول من جمر جهنم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

معنی کلمه غلول در فرهنگ معین

(غُ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ غُّل .

معنی کلمه غلول در فرهنگ عمید

خیانت، مکر.
= غُل

معنی کلمه غلول در فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) دست کسی را بگردن بستن ۲ - طوق در دست و پای و گردن کسی نهادن .

معنی کلمه غلول در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] غَلُول در لغت به معنی خیانت است.
در اصطلاح فقه، ربودن مالی از غنایم جنگی یا از کافری که مورد امان و پناه حکومت اسلامی قرار گرفته است، می باشد. قرآن کری م می فرماید: «وَ مَنْ یَغْلُلْ یَأْتِ بِما غَلَّ یَوْمَ الْقِیامَة»»«هر کس خیانت کند، روز رستاخیز سند خیانت خود را همراه دارد.» پیامبراسلام (صلی الله علیه وآله) فرمود:«افْضَلُ الْاعْمالِ عِنْدَاللَّهِ ایمانٌ لا شَکَّ فیهِ، وَ غَزْوٌ لا غَلُولَ فیهِ، وَ حَجٌّ مَبْرُور» «بهترین اعمال در نزد خدا سه چیز است: ایمانی که در آن هیچ شکی نباشد و جنگی که در آن خیانت و اختلاس نباشد و حجّی که مقبول در گاه الهی باشد.»همچنین فرمود: «... لا یَقْبَلُ اللَّهُ صَلاةً بِغَیْرِ طَهُورٍ، وَ لا صَدَقَةٍ مِنْ غَلُولٍ» «خداوند نمازی که بدون طهارت باشد و صدقه ای که از مال غلول داده شود قبول ندارد.»

معنی کلمه غلول در ویکی واژه

جِ غُّل.

جملاتی از کاربرد کلمه غلول

دلیل بّر و اکرام و قبول است نشان انس و لطف بی‌غلولست
نی که چشمی کز رمد معلول نیست نزد او دست خدا مغلول نیست
ربّ العالمین گفت: اگر پنهان کند خیانت باشد و پیغامبر را سزا نبود که در باب وحی خیانت کند، و چیزی از حق باز گیرد و مداهنت کند. یقال: غلّ، یغلّ، غلولا، و اغلّ یغلّ اغلالا، اذا خان. و أصله من الغلل، و هو دخول الماء فی خلل الشّجر. و منه الغلّ، الحقد لأنّه عداوة فی النّفس، و منه الغلیل، حرارة العطش فی النّفس، و منه الغلالة، شعار تحت البدن خاصّة.
شنید این سخن دزد مغلول و گفت ز بیچارگی چند نالی؟ بخفت
گفت مکشوف و برهنه بی‌غلول بازگو، دفعم مِدِه ای بوالفضول
از بس که حریم تو در چشم خسان خارند در دست سپاه ظلم مغلول و گرفتارند
مولوی باور ندارد این مقال که بود مغلول دست ذوالجلال
ثم اولی بها ثالث القوم غلولا لا حی فیما اغلاّ
الهی قدیمی علی صفی‌القلب من غش‌الغلول
کلبی گفت: در تفسیر وَ مَنْ یَغْلُلْ یَأْتِ بِما غَلَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ: آن چیز که در آن خیانت کرده باشد در قعر جهنم برابر وی بدارند، آن گه گویند فرو رو باین درکات دوزخ و آن را برگیر، وی فرو رود و بردارد راست که بجای خویش باز آید، و دیگر باره از دست وی بیفتد، و هفتاد ساله راه با قعر جهنم افتد. و وی را هم چنان تکلیف میکنند تا میرود و برمیدارد. مصطفی (ص) از اینجا گفت: «ما من عبد یغلّ غلولا الّا کلّف یوم القیامة أن یستخرجه من اسفل درک جهنّم».