غلط

معنی کلمه غلط در لغت نامه دهخدا

غلط. [ غ َ ] ( اِمص ) اسم مصدر از غلطیدن. دراز کشیدن و این در اصل به تاء نقطه دار بوده است. ( از آنندراج ). گردیدن چیزی بر روی خود. به پهنا گردیدن. غلت. رجوع به غلت شود.
ترکیب ها:
- غلط خوردن . غلط دادن. غلط زدن. رجوع به همین مدخل ها شود.
غلط. [ غ َ ل َ ] ( ع مص ) غلط کردن. ( مصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). غلطکردن در حساب و جز آن. درماندن در چیزی و وجه صوابش نشناختن. یا غلط کردن در قول خاصة، غلت ( بالتاء ) درحساب. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). غلط، با لفظ کردن و شدن و خوردن و افتادن و گرفتن و خواندن استعمال میشود. ( آنندراج ). خطا کردن در سخن و در حساب و کتابت و جز آن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ): غلط در حساب و جز آن ؛ درماندن در آن و نشناختن راه صواب در آن ، و گفته اند: غلط خاص گفتار است و غلت به تاء خاص حساب است صفت از آن غالط و شی مغلوط فیه می آید. ( از اقرب الموارد ). اشتباه کردن در حساب. ( دزی ج 2 ص 221 ). خطا درسخن. خطا کردن در سخن. || ( ص ) نادرست. مقابل صحیح. خطا. اشتباه. باطل. ج ، اَغلاط :
خدای هرچه کسی را دهد غلط ندهد.عنصری.خردمندان را به چشم خرد میباید نگریست ، و غلط را سوی خود راه نمیباید داد. ( تاریخ بیهقی ).
غلط است اینکه گویند به دل ره است دل را
دل من ز غصه خون شد دل تو خبر ندارد.؟ || به معنی در غلط، چنانکه غلطم و غلطی یعنی در غلطم و در غلطی :
غلطم من که چراغی همه کس را میرد
لیک خورشید مرا مرد و دگر کس را نی.خاقانی.ای زن برو حریفان دوشینه را طلب کن تو غلطی. ( راحة الصدور راوندی ).
سایه ای ماند ز من من غلطم
هستی سایه یقین بایستی.
دیشب گله زلفش با بادهمیکردم
گفتاغلطی بگذر زین فکرت سودائی.حافظ.دی میشد و گفتم صنما عهد به جای آر
گفتا غلطی خواجه درین عهد وفا نیست.حافظ.- بدل غلط؛ یکی از انواع بدل است. رجوع به بدل شود.
- بر غلط بودن ؛ گمراه بودن. راه نادرست رفتن. به خطا رفتن : این حکایت از انجیل نقل کرده اند که مشرکان عرب گفته بودند و آموخته بودند بر غلط بودند. ( قصص الانبیاء ص 201 ).
- به غلط ؛ به خطا. به نادرست. از روی اشتباه. بر غلط. اشتباهاً :
هرگز به تن خود به غلط بر نفتاده ست
مغرورنگشته ست به گفتار و به کردار.

معنی کلمه غلط در فرهنگ معین

(غَ لَ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) اشتباه کردن . ۲ - (ص . ) نادرست . ۳ - (اِ. ) خطا. ۴ - فضولی ، تجاوز. ، چه ~ها (کن . ) چه فضولی ها. ، ~ چاپی غلطی که در چاپ به وسیلة حروفچین یا مصحح روی دهد. ، ~ مشهور (مصطلح ) کلمه ای که از لحاظ لغت و دستور زبان غلط ولی ب

معنی کلمه غلط در فرهنگ عمید

۱. سهو، خطا، اشتباه.
۲. (اسم مصدر ) نشناختن وجه صواب در امری، خطا کردن.
۳. (صفت ) نادرست: کاربردِ غلط.
۴. (قید ) به صورت نادرست: او متن را غلط خواند.
* غلط کردن: (مصدر لازم ) خطا کردن ، به خطا رفتن ، اشتباه کردن.
* غلط گفتن: (مصدر لازم ) اشتباه بیان کردن.
* غلط مشهور: (ادبی ) = * غلط مصطلح
* غلط مصطلح: (ادبی ) کلمه ای که از لحاظ دستور زبان غلط باشد اما میان مردم رایج و متداول شده و عامۀ مردم آن را پذیرفته باشند.

معنی کلمه غلط در فرهنگ فارسی

نشناختن وجه صواب درامری، خطاکردن درسخن یاحساب یانوشتن، سهو، خطا
( اسم ) ۱ - غلتیدن غلت خوردن ۲ - تحریر در آواز ۳ - علامتی است که روی نوت گذارده می شود و مقصود از آن تکرار پی در پی نوت اصلی با نوت فوقانیش می باشد . در صورتی که نوت فوقانی آن تغییر کند . علامت تغییر دهنده را در پهلو یا پایین یا بالای آن می گذارند . عده دفعاتی که باید نوت فوقانی شریک نوت اصلی شود بسته به میل و هنر نوازنده است .

معنی کلمه غلط در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خطا در گفتار، کردار، محاسبه و مانند آن را غلط می گویند.
آن چه در این نوشتار می آید، مواردی است که در کلمات فقها با تعبیر «غلط» یا «لحن» به کار رفته و بیشتر مربوط به خطای در گفتار و محاسبه است، نه مطلق خطا. از آن به مناسبت در باب های صلات، حج، تجارت، نکاح و اقرار سخن گفته اند.
معانی لغوی
برخی لغویان غلط را به ندانستن صحیح یک چیز و به اشتباه و خطا افتادن بدون تعمد معنا کرده اند که مرادف خطا است. برخی تفاوت خطا و غلط را این دانسته اند که منشأ خطا ذهن، لیکن منشأ غلط زبان است؛ هرچند هر یک به جای دیگری نیز به کار می رود. برخی دیگر در تفاوت غلط با خطا گفته اند: غلط عبارت است از نهادن چیزی در غیر محلش؛ هرچند ممکن است به خودی خود درست باشد؛ لیکن در خطا نقطه مقابل درست است.
احکام غلط
...

معنی کلمه غلط در ویکی واژه

fallo
اشتباه کردن.
نادرست.
خطا.
فضولی، تجاوز. ؛ چه ~ها (کن.)

جملاتی از کاربرد کلمه غلط

نی نی، غلط است آنچه گفتم؛ فرق است میان آفرینش
غلط گفتم که پیه آبه نخوردهست که بیتو دست سوی آن نکردهست
نوای بی‌غلط زن امشب ای مطرب که مستان را چراغ باده پنهانست زیر دامن مینا
نی غلط گفتم که اندر عشق او کافرم گر صبر دارم اندکی
چیست گندم لؤلؤ غلطان دهد جای گندم گوهر و مرجان دهد
این بگفت و گریه در شد های های اشک غلطان بر رخ او جای جای
نی غلط گفتم نه احمد نه وصی احمد است این علی اکبر «ع »بود شبه رسول کردگار
گفتم ساقی او است و بس لیک به صورت دگر نیک ببین غلط مکن ای دل مست ممتحن
نی غلط رفت چاشنی کردن از کجا از لب چو لعل مذاب
«غلط» اولین تک‌آهنگ این آلبوم بود که در ۲۱ فوریه ۲۰۰۹ منتشر شد.
در ازل نقّاش چون نقش عذارش می کشید گوییا کرد از غلط ناگه سر پرگار سبز
در اثبات با برهان خلف، فرض می‌کنیم گزاره‌ای غلط است، سپس به یک تناقض منطقی می‌رسیم، پس نتیجه می‌گیریم که آن گزاره باید صحیح باشد.