غلام
معنی کلمه غلام در لغت نامه دهخدا

غلام

معنی کلمه غلام در لغت نامه دهخدا

غلام. [ غ ُ] ( ع اِ ) کودک. ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات ). کودک شهوت پدیدآمده. ( ترجمان علامه جرجانی تهذیب عادل نسخه ٔکتابخانه لغت نامه ). پسر از هنگام ولادت تا آمد جوانی. ( از منتهی الارب ). کودک که خطش دمیده باشد و بعضی گویند از زمان ولادت تا حد بلوغ. و فارسیان غلام به معنی مطلق بنده و پسر استعمال کنند خواه کودک باشد و خواه جوان و خواه پیر، لیکن بر مذکر اطلاق کنند نه بر مؤنث. ( آنندراج ). ریدک. ( مقدمة الادب زمخشری ). کودک نرینه. پسر خردسال. پسر. امرد. مقابل دختر. غلام بزرگتر از صبی و خردتر از شاب است و آن سنی است از چهارده سالگی تا بیست و یک سالگی. ( مسعودی ) : قال رب انی یکون لی غلام و قد بلغنی الکبر و امرأتی عاقرٌ. ( قرآن 40/3 ). فأدلی دلوه قال یا بشری هذا غلام. ( قرآن 19/12 ). و اما الجدار فکان لغلامین یتیمین فی المدینة. ( قرآن 82/18 ). پس خواهر یعقوب گفت : یک ره که این غلام [ یوسف ] دزدی کرد چاره نیست تا دو سال مرا بندگی کند. ( ترجمه تاریخ طبری چ بهار ص 270 ). || پسری یا امردی که با وی عشق ورزند. پسر زیباروی. معنی اصلی غلام ، پسر و امرد است ولی چون پادشاهان و امرا و شعرا و توانگران علاوه بر استفاده از غلامان خود در مورد خدمتگزاری و جنگاوری و تجمل با بعضی ازبندگان خوبرو عشق میورزیدند از این رو غلام در ادبیات مفهوم معشوق را به خود گرفته است. رجوع به «غلام و بنده از نظر تاریخی » در مطالب بعدی شود :
غلام ار ساده رو باشد و گر نوخط بود خوشتر
خوش اندر خوش بود باز آنکه با زوبین و چاچله.عسجدی.غلام و جام می را دوست دارم
نه جای طعنه و جای ملام است.منوچهری.داد در دستش آهخته حسامی را
بر لت جام نگارید غلامی را.منوچهری.در کف جاهل همیگوید نبید
در بر فاسق همیگوید غلام.ناصرخسرو ( دیوان چ تهران ص 298 ).می چه داری در صراحی ای غلام
جام پرکن تا به کف گیریم جام.امیر معزی ( از آنندراج ).ملک درحال کنیزکی خوبروی پیشش فرستاد همچنین در عقبش غلامی بدیعالجمال لطیف الاعتدال. ( گلستان سعدی ).
شمع نخواهد نشست بازنشین ای غلام
روی تو دیدن به شب روز نماید تمام.سعدی.کس ازین نمک ندارد که تو ای غلام داری
دل ریش عاشقان را نمکی تمام داری.

معنی کلمه غلام در فرهنگ معین

(غُ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - پسر، پسری که ریش در نیاورده باشد. ۲ - بنده ، اجیر، نوکر.

معنی کلمه غلام در فرهنگ عمید

۱. برده، خواه جوان باشد، خواه پیر، بنده، اجیر.
۲. (اسم، صفت ) [عامیانه] مطیع، ارادت مند.
۳. [قدیمی] پسر، پسر خردسال.
۴. [قدیمی] پسری که موی پشت لبش سبزشده باشد.
* غلام پست: [قدیمی] کسی که نامه های مردم را از شهری به شهر دیگر می برد، مٲمور پُست، چاپار، پیک.
* غلام حلقه به گوش: بنده ای که حلقه در گوش او کرده باشند، بندۀ حلقه به گوش. &delta، در قدیم که برده فروشی رسم بود اغلب حلقه ای در لالۀ گوش آن ها می کردند: ( فدای جان تو گر جان من طمع داری / غلام حلقه به گوش آن کند که فرمایند (سعدی۲: ۴۳۰ ).

معنی کلمه غلام در فرهنگ فارسی

دهلو ( شیخ ) ابن همدانی متخلص به مصحفی شاعر اردو ( ف . ۱۲۴٠ ه ق . ) . ویرا دیوانی است بزبان اردو .
پسر، پسرخردسال، پسری که موی پشت لبش دمیده باشدبنده، اجیردرفارسی معنی مطلق بنده وبرده رامیدهدخواه جوان باشدخواه پیر
( اسم ) ۱ - پسر ( از هنگام ولادت تا هنگام جوانی ) ۲ - کودک شهوت پدید آمده . ۳ - پسری که با وی عشق بازند امرد ۴ - شاگرد تلمیذ تربیت یافته ۵ - نوکر بنده عبد مقابل کنیز جاریه جمع : غلامان . یا غلام پست . مامور پست که نامه ها و بسته های پستی را توزیع کند . یا غلام پیشخدمت . پیشخدمت نابالغ از شاهزادگان یا رجال درباری خدمت شاه می کرد از قبیل قلیان بردن و آفتابه و گلدان گذاشتن . یا غلام ترک . غلامی که از نژاد ترکان باشد . یا غلام خاصه . هر فرداز گروهی از غلامان که در پشت سر پادشاهان می ایستادند . یا خانه زاد . ۱ - خانه زاد ۲ - غلام یا خدمتکاری که مخصوصا جهت خدمت شاه در دربار تربیت می یافت . یا خانه خواجه سرا . غلامی زیبا رو که خصی شده ودر خدمت شاه بود

معنی کلمه غلام در فرهنگ اسم ها

اسم: غلام (پسر) (عربی) (تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی) (تلفظ: qolām) (فارسی: غلام) (انگلیسی: gholam)
معنی: پسر بچه، شاگرد، بنده، کودک، پسر از هنگام ولادت تا آمد جوانی، ارادتمند و فرمانبردار، به صورت پیشوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند غلامحسین، غلامرضا، غلامعلی

معنی کلمه غلام در دانشنامه عمومی

غلام (فیلم ۱۹۹۸). «غُلام ( برده ) » ( انگلیسی: Ghulam ) یک فیلم هندی درژانر اکشن و جنایی است که در سال ۱۹۹۸ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به عامر خان و رانی موکرجی اشاره کرد. طرح اصلی داستان از فیلم در بارانداز محصول سال ۱۹۵۴ الهام گرفته شده است.
غلام (فیلم ۲۰۱۷). غلام فیلمی به کارگردانی میترا تبریزیان، نویسندگی سیروس مسعودی و با بازی شهاب حسینی محصول سال ۲۰۱۷ است. این فیلم اولین محصول مشترک ایران و بریتانیا می باشد که در لندن ساخته شده است.
داستان فیلم «غلام» در لندن در سال ۲۰۱۱ میلادی روی می دهد و دربارهٔ یک راننده تاکسی ایرانی به نام غلام ( شهاب حسینی ) ، است که شب ها کار می کند و هیچ علاقه ای به صحبت دربارهٔ گذشته اش ندارد. غلام با آنکه دو شغل دارد ولی نشان داده می شود که علاقه ای به پول و مادیات ندارد. او با آنکه رابطه خوبی با دایی اش ندارد ولی هر روز برای خوردن چیزی به کافه او می رود. مادر غلام در تلاش است که او را به خانه یعنی ایران بازگرداند ولی او هیچ تصمیمی برای برگشتن ندارد.

معنی کلمه غلام در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] غلام یکی از القاب حضرت مهدی (علیه السّلام) است.
غلام در لغت ، به معنای پسربچه است.
[ویکی الکتاب] معنی غُلَامٌ: جوان - نوجوان -جوانی که شاربش (سبیلش) تازه روئیده باشد (هم جوان نابالغ را شامل میشود و هم بالغ )
معنی فَتَیَانَ: دو غلام - دو غلام جوان (فتی به معنای غلام جوان و فتاة به معنای کنیز جوان است)
معنی فَتَاهُ: خدمتگزارش - غلام جوانش (فتی به معنای غلام جوان و فتاة به معنای کنیز جوان است )
معنی فَتَاهَا: خدمتگزارش - غلام جوانش (فتی به معنای غلام جوان و فتاة به معنای کنیز جوان است )
معنی فَتًی: جوان - غلام جوان (فتی به معنای غلام جوان و فتاة به معنای کنیز جوان است)
معنی فَتَیَاتِکُم: کنیزان جوان (فتی به معنای غلام جوان و فتاة به معنای کنیز جوان است)
معنی فِتْیَةٌ: جوانمردان (فتی به معنای غلام جوان و فتاة به معنای کنیز جوان است)
معنی غُلَامَیْنِ: دونوجوان - دو جوان (غلام یعنی جوانی که شاربش (سبیلش) تازه روئیده باشد وهم جوان نابالغ را شامل میشود و هم بالغ )
معنی فِتْیَانِهِ: غلامانش - کارگزارانش - گماشتگانش (فتی به معنای غلام جوان و فتاة به معنای کنیز جوان است)
ریشه کلمه:
غلم (۱۳ بار)
واژه «غلام» به عقیده بعضی به هر کودکی قبل از رسیدن به سن جوانی گفته می شود; و بعضی آن را به کودکی که از ده سال گذشته و هنوز به سن بلوغ نرسیده است اطلاق کرده اند. از تعبیرات مختلفی که در لغت «عرب» آمده می توان استفاده کرد: «غلام» حد فاصل میان «طفل» (کودک) و «شاب» (جوان) است که در زبان فارسی از آن تعبیر به «نوجوان» می کنیم، و «غُلام عَلِیْم» به معنای پسر دانا است.
جوانی که تازه سبیلش روئیده. در مفردات و قاموس و اقرب گفته: «الغلام:الطّار الشارب» یعنی موی پشت لب بالایش روئیده در مجمع آن را جوان فرموده است در قاموس و اقرب معنی آن را پیر نیز گفته‏اند که در این صورت از اضداد است و نیز با «او» تردید گفته‏اند: غلام از حین ولادت است تا جوانی. ناگفته نماند: نگارنده معنی اول را که «جوان» باشد بهتر می‏دانم به قرینه اینکه غلم و اغتلام چنانکه اهل لغت گفته‏اند به معنی هیجان شهوت نکاح است و جوان را از آن غلام گفته‏اند که او در حال طلب نکاح است. در این صورت در آیاتی که «غلام» بر بچه اطلاق شده به اعتبار مایؤل الیه است مثل . گفت پروردگارا از کجا مرا پسری خواهد بود حال آنکه پیر شده‏ام. آیه درباره حضرت زکریا است که از خدا فرزندی خواست و ملائکه به او بشارت یحیی را دادند و چون یحیی بنا بود بزرگ و جوان بشود لذا به لفظ «غلام» تعبیر آورده شده وگرنه لازم بود «ولد» گفته شود ایضاً درباره مریم آمده است که گفت: . از کجا مرا پسری خواهد بود با آنکه بشری به من دست نزده است. در آیه دیگر لفظ «ولد» آمده . ولی در آیه . مراد جوان است هکذا در آیه . (علی الظاهر). غلمان: جمع غلام است . و جوانانی که چون مروارید نهفته‏اند پیرامونشان بگردند. مراد از غلمان خدمتکاران بهشتی است چنانکه در آیه دیگر فرموده . پسران (خادمان) مخلد پیرامونشان بگردند چون آنها را ببینی گمان کنی از کثرت زیبایی و صفائشان مروارید پراکنده‏اند.
[ویکی فقه] غلام (لقب امام زمان). غلام یکی از القاب حضرت مهدی (علیه السّلام) است.
غلام در لغت ، به معنای پسربچه است.
اصطلاح شناسی
در برخی روایات از حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف)، با این عنوان یاد شده است. امام صادق (علیه السّلام) فرمود: پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرمود: «لا بد للغلام من غیبة؛ ناگزیر برای غلام غیبتی خواهد بود.» گفته شد: « ای رسول خدا! برای چه؟» فرمود: «از ترس مرگ .» این لقب نیز، گاهی در معنای لغوی خود به کار می رفته و مقصود همان پسربچه و جوان بوده است و گاهی به سبب شرایط حاکم بر زمان آن عصر، از روی تقیه گفته می شده و به عنوان لقب به کار می رفته است.

معنی کلمه غلام در ویکی واژه

پادو، نوکر، بنده، اجیر.
پسر، پسری که ریش در نیاورده باشد. غلام ممکن است به دو بخش غُل - آم قابل تجزیه باشد، ولی شیوه درست تلفظ آن به زبان معیار باستان غُلؤم به معنی بازوی‌من است. در واقع کهنسالان دوران باستان بویژه در سفر کاروانی نیاز کمک بالینی داشتند، آفتابه آوردن، عصا آوردن، کمک به سوار شدن و پیاده شدن همه نیاز به کمک داشت و در واقع پادو یا اجیر شده بازوی او یعنی غلام او بود.
برده. نوکر. رعیت. خدمتکار. خدمتگزار.

جملاتی از کاربرد کلمه غلام

پس غلام دیگر را گفت:
منم که خط غلامی دهم به نیم ‌سلام دل من است که قانع شود به یک پیغام
اندرین شهر کسی می به ملا نتوان خورد که غلامان امیرند به هر کوی اندر
گفتم ای خواجه این غلامی چیست‌؟ پخته‌تر پیشم آی خامی چیست‌؟
خواجگان را به غلامان نظری باید بود محتشم را به حشم رحم گهی باید کرد
به دیده گر بپذیری غلامی تو کند نزاری‌ای که پدر را نکرد فرزندی
گر حجت غلامی خواهد ز من لب او جز روی او نیاید شاهد درین قباله
تنی چار پنج از غلامان خاص چو زری که آید برون از خلاص
هزار دیده چو پروانه بر جمال تو عاشق غلام دولت آنم که شمع مجلس اویی