غطیط

معنی کلمه غطیط در لغت نامه دهخدا

غطیط. [ غ َ ] ( ع مص ) غطیط بعیر؛ غریدن شتر و بانگ کردن. ( منتهی الارب ). بانگ کردن شتر نر در شقشقه ، و اگر در شقشقه نباشد آن را هدیر گویند و شتر ماده هدیر کند ولی غطیط نکند زیرا وی را شقشقه نیست. ( از اقرب الموارد ) :
چو آواز رعد از سحاب بهاری
فتاده بره بر غطیط نجائب.( منسوب به برهانی ).|| بانگ یوز. ( مهذب الاسماء ). || غطیط نائم ؛ خرخر نمودن در خواب ، و همچنین است مذبوح و مخنوق. ( از منتهی الارب ): غطّ النائم و المذبوح و المخنوق غطاً و غطیطاً؛ نخر و تردد نفسه صاعداً الی حلقه حتی یسمعه من حوله. ( اقرب الموارد ). خرخر کردن. بخست کردن. ( مجمل اللغة ). بخست کردن خفته. ( تاج المصادر بیهقی ). آواز خفته. ( مهذب الاسماء ). آواز خرخر که از گلوی بعض مردم به حالت خواب کامل برمی آید. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) . خرخر. بخست. خرنا. خرناسه.

معنی کلمه غطیط در فرهنگ معین

(غَ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - غریدن شتر. ۲ - خرخر کردن در خواب .

معنی کلمه غطیط در فرهنگ عمید

۱. خرخر کردن.
۲. خرخر کردن در خواب.
۳. غریدن شتر، بانگ کردن شتر.

معنی کلمه غطیط در فرهنگ فارسی

۱ - غریدن شتر بانگ کردن اشتر ۲ - خرخر کردن در خواب ۳ - خرخر کردن مذبوح و مخنوق ۴ - ( اسم ) بانگ شتر ۵ - بانگ یوز ۶ - یکی از سبعه منحوسه .

معنی کلمه غطیط در ویکی واژه

غریدن ش
خرخر کردن در خواب.

جملاتی از کاربرد کلمه غطیط

آید غطیط نایم چو بخیتان مست سازد صفیر صافر آواز رامتین
و در پیش مردمان جز روی و دست برهنه نکند، و در پیش مهتران ساعد و پای برهنه نکند، و از زانو تا ناف به هیچ حال برهنه نکند نه در خلا و نه در حضور کسی، و در پیش مردم نخسپد، و به پشت بازنخسپد خاصه اگر در خواب غطیط کند، چه استلقا موجب زیادت شدن آن آواز بود، و اگر در میان جماعتی نعاس بر او غالب شود برخیزد اگر تواند، و یا خواب نفی کند به حدیثی یا فکری، و اگر در میان جماعتی بود و ایشان بخسپد او نیز موافقت کند یا از نزدیک ایشان بیرون آید، و بیدار آنجا مقام نکند.
به گوشم رسید از محل قوافل صهیل مراکب، غطیط نجایب