غزوه
معنی کلمه غزوه در فرهنگ معین
معنی کلمه غزوه در فرهنگ عمید
معنی کلمه غزوه در فرهنگ فارسی
یکی غزو جنگ کردن با دشمن و در پی جنگ و غارت او گردیدن
معنی کلمه غزوه در فرهنگ اسم ها
معنی: جنگی که مسلمانان با کافران می کردند و پیامبر در آن شرکت میکرد، ( در قدیم ) جنگی که مسلمانان با کافران می کردند و پیامبر اسلام ( ص ) شخصاً در آن شرکت می کرد، در مقابلِ سریه
معنی کلمه غزوه در دانشنامه آزاد فارسی
(یا: غَزْو) در لغت به معنای جنگ با دشمن و در اصطلاح مورخان اسلامی به جنگ هایی اطلاق می شود که پیامبر اسلام (ص) خود در آن حضور داشته است هرچند به درگیری و عملیات نظامی نینجامیده باشد؛ در مقابل سَریّه که به آن دسته از جنگ های زمان پیامبر (ص) گفته می شود که آن حضرت آن ها را سازمان دهی کرده امّا خود در آن حضور نداشته است. جامع ترین و قدیمی ترین گزارش از غزوات پیامبر (ص) دو منبع است، یکی سیرة النبی ابن اسحاق است که توسط ابن هشام ( ـ۲۱۸ق) روایت شده و دیگری مَغازی اثر واقِدی (۱۳۰ـ۲۰۷ق) است. مجموع غزوات طبق این دو منبع ۲۷ غزوه است. اولین آن ها غزوه اَبواء یا وَدّان بود که در سال دوم رخ داد امّا به درگیری نینجامید، و آخرین آن غزوۀ تبوک بود که آن نیز به درگیری منتهی نشد. علاوه بر غزوات، پیامبر (ص) ۳۷ سَریّه را نیز سازمان دهی کرده اند. در اصطلاح ادوار متأخرتر از زمان پیامبر (ص) جنگ با کفار را غزات می گفتند، و جنگجویانی را که به جنگ با کفار می رفتند غازی می نامیدند. بسیاری از امرا و سلاطین به علّت جنگ با کفار غازی لقب گرفته اند که از آن جمله می توان سلطان محمود غزنوی را به دلیل جنگ با هندیان، نام برد. کتاب هایی که در شرح غزوات حضرت رسول (ص) تألیف شده اند، مغازی نامیده می شوند. نیز ← غزوه های مشهور مانند بدر، احد و خندق.
معنی کلمه غزوه در دانشنامه اسلامی
غَزْوَه به فتح اول و سکون دوم (جمع آن غَزْوات) در لغت به معنای جنگیدن می باشد و از کلمه «الغزو» گرفته شده است. اسم فاعل آن «غازی » و جمع آن «غُزاة» و «غُزّی » آمده است، مانند قاضی، قضاة- سابق، سُبّق(به معنای رفتن به پیکار دشمن و غارت او) و از این نمونه است کلمه «غُزّی » در آیه زیر: «یا ایُّها الَّذینَ امَنُوا لا تَکُونُوا کَالَّذینَ کَفَرُوا وَ قالُوا لِاخْوانِهِمْ اذا ضَرَبُوا فیِ الْارْضِ اوْ کانُوا غُزّیً... لَوْ کانُوا عِنْدَنا ما ماتُوا وَ ما قُتِلُوا» ای گرویدگان به دین اسلام، شما مانند آنان که راه کفر و نفاق پیمودند، نباشید که گفتند: اگر برادران و خویشاوندان ما به سفر نرفته و یا به جنگ حاضر نمی شدند، به چنگ مرگ نمی افتادند و کشته نمی شدند.پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود:«دَعا مُوسی وَامَّنَ هاروُنُ (ع) وَامَنَّتِ الْمَلائِکَةُ (ع) فَقالَ اللَّهُ تَبارَکَ وَتَعالی قَدْ اجِیْبَتْ دَعْوَتُکُما فَاسْتَقیما وَ مَنْ غَزا فی سَبیلِ اللَّهِ اسْتُجیبُ لَهُ کَمَا اسْتُجیبُ لَکُما الی یَوْمِ الْقِیامَةِ»حضرت موسی دعایی کرد و هارون آمین گفت و فرشتگان نیز آمین گفتند. پس خدای تبارک و تعالی فرمود: هر آینه دعای شما مستجاب شد پس استقامت و پایداری ورزید و هر که در راه خدا جهاد کند، دعایش مستجاب شود، چنانچه دعای شما به اجابت رسید تا روز قیامت.
معنای اصطلاحی غزوه
در اصطلاح اغلب تاریخ نویسان غزوه به جنگهایی گفته می شود که به فرماندهی شخص پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بوده است، لیکن بقیه جنگهای زمان رسول خدا (صلی الله علیه وآله) که آن حضرت در آن حضور نداشته «سری ّه» یا «بعث» نامیده شده است.
تعداد غزوه ها وسریه های پیامبر
در مورد تعداد غزوه های پیامبراسلام (صلی الله علیه وآله) بین سیره نویسان اختلاف است. آنها از نوزده تا بیست ونه گفته اند، لکن در تعداد غزوه های آن حضرت که جنگ و درگیری صورت گرفته است، همگی عدد «نه» را ثبت کرده اند«جنگ بدر، احد، المریسیع(بنی مصطلق)، خندق، بنی قریظه، خیبر، فتح مکه، طائف، حنین». و تعداد سرّیه ها را چهل و هفت نوشته اند.امام علی (علیه السلام) می فرماید: «... اغْزُوهُمْ قَبْلَ انْ یَغْزُوکُمْ، فَوَاللَّهِ ماغُزِیَ قَوْمٌ قَطُّ فی عُقْرِ دارِهِمْ الاّ ذَلُّوا...» «۴»«پیش از آنکه به شما حمله کنند، بر آنان حمله برید. به خدا سوگند هیچ قوم و ملّتی در داخل شهرها و خانه هاشان مورد تهاجم دشمن قرار نگرفتند، مگر اینکه ذلیل شدند.» در روایت دیگری از پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) چنین آمده است:«غَزْوَةٌ فی الْبَحْرِ مِثْلَ عَشَرَ غَزَواتٍ فِی الْبَرِّ» «یک جنگ دریایی برابر با ده جنگ زمینی است.» و نیز فرمود:«افْضَلُ الْغُزاةِ فی سَبیلِ اللَّهِ خادِمُهُمْ» «بهترین جنگجویان در راه خدا کسانی هستند که به مجاهدان خدمت می کنند.» همچنین فرمود:«مَنِ اغْتابَ غازِیاً فَکَانَّما قَتَلَ مُؤْمِناً»«کسی که از یک رزمنده غیبت نماید، مانند آن است که مؤمنی را کشته باشد.» ( ۶)- المنجد
[ویکی شیعه] غَزوَه به جنگی گفته می شود که شخص پیامبر(ع) در آن شرکت داشته است، خواه پیکار کرده باشد یا نه. بدر، احد و خندق از مهم ترین غزوه های پیامبر(ص) است. درباره شمار غزوات میان تاریخ نگاران اختلاف است؛ برخی ۲۶ و برخی دیگر ۲۷ غزوه ذکر کرده اند.
غَزْوَه به فتح اول و سکون دوم جمع آن غَزْوات، از ماده « غ ز و » گرفته شده است. در لغت به معنای جنگیدن است، اسم فاعل آن « غازی » و جمع آن « غُزاة » و « غُزّی » آمده است؛ مانند قاضی، قضاة – سابق، سُبّق، به معنای رفتن به جنگ با دشمن و غارت او.
در اصطلاح به جنگ هایی که پیامبر در آن شرکت می کرد و امور فرماندهی را به طور مستقیم بر عهده داشت «غَزْوَه» و به جنگهایی که در آن ها شرکت نداشت بلکه دسته ای را با تعیین فرمانده به منطقه ای اعزام می کرد «سَرِیَّه» گویند.
معنی کلمه غزوه در ویکی واژه
یک غزو، یک بار جنگ کردن.
(جمع): غزوات.
بطور صریح دختر بِده. غز یا بصورت قِز به معنی دختر. غزوه ممکن است از دو بخش غِز - وَ شکل گرفته باشد، و به نظر میرسد مفهوم درست و باستانی همین باشد اما چگونه به جزیرةالعرب رخنه کردهاست، یک معما است. دختر بده یعنی چه؟ قبایل جزیرةالعرب به زندهبگور کردن دختران تازه متولد شده شهره بودند، طبعا کمبود زوج مؤنث در همه قبایل وجود داشت، فلذا جنگجوی هر قبیله بدنبال زوج خویش و تصاحب زنان و دختران دیگر قبایل، با گروهاش یورش میبرد، و هدف فقط یافتن زوج مؤنث و ربودن آنها بود. بدین سبب هدف از جنگ، غِزوَ یا همان «دختر بده» بود. اما چگونه این اصطلاح ایرانی یا فرهنگ آذرگشسپی به آن سرزمین بیآب و علف رخنه نموده است، یک معماست.
جملاتی از کاربرد کلمه غزوه
قاتل عمرو عبدود، فاتح غزوهٔ احد قابض روح مرحب و، قالع باب خیبرا
از گفتار تمکین اعراب: اعرابئی همراه پیامبر (ص) به غزوه رفت. وی را پرسیدند از این غزوه چه سودی بردی؟ گفت: نیمه ی نماز از ما برگرفتند. امیدوارم که اگر بار دیگر به جنگ رویم نیمه ی دیگر نیز برگیرند.
دیگری با قوت مردانگی از جا نکند غیر او در غزوهٔ خیبر در حصن حصین
و قیامت سخت نزدیک است، حساب این نتوانم داد. و نگویم که مرا سخت در- بایست نیست. امّا چون بدانچه دارم و اندک است قانعم، وزر و وبال این چه بکار آید؟ بونصر گفت: ای سبحان اللّه! زری که سلطان محمود بغزو از بتخانهها بشمشیر بیاورده باشد و بتان شکسته و پاره کرده و آن را امیر المؤمنین میروا دارد ستدن، آن قاضی همینستاند؟ گفت: زندگانی خداوند دراز باد، حال خلیفه دیگر است که او خداوند ولایت است؛ و خواجه با امیر محمود بغزوها بوده است و من نبودهام و بر من پوشیده است که آن غزوها بر طریق سنّت مصطفی هست، علیه السّلام، یا نه. من این نپذیرم و در عهده این نشوم. گفت: اگر تو نپذیری، بشاگردان خویش و بمستحقّان و درویشان ده. گفت: من هیچ مستحقّ نشناسم در بست که زر بدیشان توان داد. و مرا چه افتاده است که زر کسی دیگر برد و شمار آن بقیامت مرا باید داد؟
غزوه اُحُد نبردی بود که در نزدیکی کوه احد در جنوب غربی عربستان، میان سپاه مسلمانان مدینه به رهبری محمد و سپاه مکه به رهبری ابوسفیان درگرفت. نبرد احد دومین جنگ سپاه مکه با مسلمانان بود که پس از غزوه بدر در سال سوم هجرت برابر با ۶۲۵ (میلادی) درگرفت.
و یکی از رسول (ص) دستوری خواست تا به غزوه رود. گفت، «والده داری؟» گفت، «دارم» گفت، «به نزدیک و بنشین که بهشت تو در زیر قدم وی است». و یکی از یمن بیامد و دستوری خواست در غزوه. گفت، «مادر و پدر داری به یمن؟» گفت، «دارم» گفت، «باز رو و نخست دستوری خواه، اگر ندهند فرمان ایشان کن که پس از توحید هیچ قربتی نبری به نزد خدای تعالی بهتر از آن.» و بدان که حق برادر مهین به حق پدر نزدیک است و در خبر است، «حق برادر مهین برکهین چون حق پدر است بر فرزند».
کی غزوه دوستان شما را رغبت به زمانه تا به چند است
بد این رمزی که هر ابتر نهد هم چشمیت از سر اگر در غزوه خیبر نکو چشم تو مرمد شد
خلق گویند که در غزوه خیبر چون زد ضربت تیغ تو بر فرق عدو برق شرار
وی در جنگ حنین در سپاه اسلام جنگید و در موقعی که بسیاری از مسلمین گریخته بودند وی در رکاب محمد با نه تن دیگر باقی ماند و فداکاری بسیار نمود که در تاریخ طبری قسمت غزوه حنین نقل شدهاست.
غزوه بنیقریظه (ذوالقعده ۵ هجری، ۶۲۷ م) درگیری با بنیقریظه بلافاصله پس از جنگ خندق بود.
خبر عسدل او چنان مشهور که در آفاق غزوهٔ صفین
به مردی زد به میدان چون قدم، در غزوهٔ خندق برید از خنجر بران، سر از تن عمر کافر را