غرزن

معنی کلمه غرزن در لغت نامه دهخدا

غرزن. [ غ َ زَ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) زن قحبه و بدکار. ( آنندراج ). روسپی زن. || مرد دیوث و قلتبان. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). قرنان. کشخان :
حریف یکدگرند آن دو غرزن قواد
که این از آن بجوی فرق کردنتوانی.سوزنی.من عزیزم مصر حرمت را و این نامحرمان
غرزنان برزنند و غرچگان روستا.خاقانی.

معنی کلمه غرزن در فرهنگ معین

(غَ زَ ) (ص مر. ) ۱ - زن بدکاره ، روسپی . ۲ - مردی که زن بدکاره دارد.

معنی کلمه غرزن در فرهنگ عمید

۱. زن بدکار، روسپی، فاحشه، قحبه.
۲. مردی که زن بدکار دارد: من عزیزم مصر حرمت را و این نامحرمان / غر زنان بر زنند و غرچکان روستا (خاقانی: ۱۸ ).

معنی کلمه غرزن در ویکی واژه

زن بدکاره، روسپی.
مردی که زن بدکاره دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه غرزن

چه مایه ابله و دیوانه غرزنم که چنین بتنگدستی دل در فضول می بندم
بشکند گردن آن غرزن و امیدی هست که بتنها نتواند بود او یار مرا
مر این غرزنان را که از بخل مفرط کس امّید چیزی از ایشان ندارد
گر زنی طعن این بر آن غرزن بر تو خواند که ان بعض الظن
من عزیزم مصر حکمت را و این نامحرمان غرزنانِ برزنند و غرچگانِ روستا
تو از آن والاتری کاین غرزنانرا حشمتت در حساب آرد و یا چیزی شمارد ای ملک
از این ها چو این غرزن کنج کاو دل آسوده گردد کند قصد گاو
رادی و مردی‌، صفات ثابت آمیغی‌اند رادی از ناکس مخواه و مردی از غرزن مجوی
دست چون برزنم بکامه دل بچه دلگرمی آخر ای غرزن
هم کنون بینی کش میر حواله . . . اید گوید ای غرزن برکش غله نه ماهه