غربال کردن

معنی کلمه غربال کردن در لغت نامه دهخدا

غربال کردن. [ غ ِ / غ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بیختن. غربال را به دست زدن. الک کردن. غربال بیختن. غربلة. ( المنجد ). دحلاصة. ( منتهی الارب ). || کنایه از تفحص و جستجوی بسیار. ( آنندراج ) ( از فرهنگ نظام ). کنجکاوی. ( مجموعه مترادفات ) :
فلک خاک ایام غربال کرد
نشاند مگر ابر پیمانه کرد ( ؟ ).نورالدین ظهوری ( از آنندراج ).گر کند غربال صد ره دور گردون خاک را
نیست ممکن همچو من بیحاصلی پیدا شود.صائب ( از آنندراج ).

معنی کلمه غربال کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - الک کردن غربال زدن بیختن . ۲ - تفحص و جستجوی بسیار کردن کنجکاوی کردن .

معنی کلمه غربال کردن در فرهنگستان زبان و ادب

{sieving} [علوم و فنّاوری غذا] 1. جدا کردن ذرات زبر یا درشت از نرمه 2. جدا کردن ذرات جامد از مایع

معنی کلمه غربال کردن در ویکی واژه

۱. جدا کردن ذرات زبر یا درشت از نرمه ۲. جدا کردن ذرات جامد از مایع.

جملاتی از کاربرد کلمه غربال کردن

شعار مردمی دیگری که در مورد ادی رایج بود: «ادی نمی‌تواند یدک بکشد.» این عبارت برای این به کار برده می‌شد زیرا در روش غربال کردن یک موج بزرگ هنگامی که یک موج سوار می‌خواهد از موج بزرگ عبور کند باید یک موج سوار دیگر (که در اسکیت جت، قرار دارد بر روی تخته موج سواری سوار می‌شود) و باعث سرعت دادن به موج سوار در حرکت می‌دهد تا بتواند به سرعت یک از یک موج بزرگ و سریع با شتاب عبور کند. اگر چه برخی ورزشکاران در زمینه شتاب «غیرطبیعی» در موج سواری موافق این امداد نیستند؛ چون برخی احساس می‌کنند که در حال موج سواری کشیده می‌شوند، و آن را خلاف روحیه ورزشی می‌دانند.