غران

غران

معنی کلمه غران در لغت نامه دهخدا

غران. [ غ ُ ] ( اِخ ) جائی است. ( منتهی الارب ). یاقوت در معجم البلدان غران را علم مرتجلی می داند و گوید: نام جائی است در تهامة :
بغران او وادی القری اضطربت
نکباء بین صبا و بین شمال.
و کثیر عزة در وصف ابر گوید:
ثقیل الرحی واهی الکفاف دنا له
ببیض الربا ذوهیدب متعصف
رسا بغران واستدارت به الرحا
کما یستدیر الزاحف المتغیف.
و ابن السکیت غران را وادی بزرگی در حجاز می داند که میان سایة و مکه واقع است و به قول عرام بن الاصبغ وادی رهاط گفته می شود چنانکه در شعر خود آورده :
فان غراناً بطن واد جنة
لساکنه عقد علی وثیق.
همچنین گوید در قسمت غربی آن قریه حدیبیه واقع است. و فضل بن عباس بن عتبةبن ابی لهب از نوشته ابن الیزیدی چنین آرد :
تأمل خلیلی هل تری من ظعائن
بذی السرح او وادی غران المصوب
جزعن غراناً بعد ما متع الضحی
علی کل موار الملاط مدرب.
و ابن اسحاق در شرح غزوه رجیعگوید: رسول خدا به قصد رفتن به شام از کوه غراب واقع در حوالی مدینه گذشت و پس از آن از مخیض و سپس از تبراء عبور کرد و بعد به جانب چپ متمایل شد و به سوی یین و پس از آن به سوی صخیرات الیمام رفت و بعد از جاده راست طریق مکه را پیش گرفت... تا آنکه به غران فرودآمد و آن منازل بنی لحیان است. ( از معجم البلدان ). وادئی است نزدیک مدینه. ( منتهی الارب ). وادئی است بین امج و عسفان که در راه شهری به نام سایة قرار دارد. کلبی گوید: هنگامی که قضاعه پس از تفرق ازد، از مأرب متفرق شدند ضبیعةبن حرام بن جعل بن عمروبن حشم بن ودم بن ذبیان بن همیم بن ذهل بن هنی بن بلی با جماعتی از قوم خود به همراهی اهل و فرزند برگشت و به امج و غران فرودآمد، و آنها دو وادی هستند که از حرة بنی سلیم شروع شده و به دریا منتهی میشوند. پس سیلی بر ایشان آمد در حالی که خوابیده بودند و بیشتر ایشان را برد و بازماندگان ایشان کوچ کرده در اطراف مدینه فرودآمدند. ( از معجم البلدان ). صاحب امتاع الاسماع در بیان غزوه بنی لحیان آرد: ثم راح ( رسول اﷲ ) مبرداً حتی - انتهی. الی حیث کان مصاب عاصم بن ثابت و اصحابه بین امج و عسفان ببطن غران ، و بینها و بین عسفان خمسة امیال. ( امتاع الاسماع ص 246 ).
غران. [ غْرا / غ ِ ]( اِخ ) تلفظ ترکی گران .
غران. [ غ ُ / غ ُرْ را ] ( نف ، ق ) بانگ و فریادکنان ، و آواز گران و مهیب برآرنده. ( آنندراج ). شورکننده و آواز گران و مهیب برآرنده. ( غیاث اللغات ). غرنده. صداکننده. ( لغت شاهنامه ص 199 ) :

معنی کلمه غران در فرهنگ معین

(غُ رّ ) ۱ - (ص فا. ) آواز گران و مهیب برآورنده . ۲ - (ق . ) در حال غریدن ، فریادکنان .

معنی کلمه غران در فرهنگ عمید

غرنده، درحال غریدن: سپر نفگند شیر غران ز جنگ / نیندیشد از تیغ بُرّان پلنگ (سعدی۱: ۱۲۲ ).

معنی کلمه غران در فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) آواز گران و مهیب بر آورنده غرنده . ۲ - در حال غریدن بانگ و فریاد کنان .
موضعی است نام جایگاهی است در شعر مزاحم عقیلی

معنی کلمه غران در دانشنامه عمومی

غران ( به عربی: غران ) یک منطقهٔ مسکونی در عربستان سعودی است که در استان مکه واقع شده است.

معنی کلمه غران در ویکی واژه

آواز گران و مهیب برآورنده.
در حال غریدن، فریادکنان.

جملاتی از کاربرد کلمه غران

در ژانویه ۲۰۱۸، بنیاد رسانه ای وفا، وابسته به داعش، خبر مرگ او را همراه با گزارش خود با عکس‌هایی از جنازه خونین کوسپرت اعلام کرد. گفته می‌شود که وی در حمله هوایی دیرالزور در شهر غرانیج در استان دیرالزور در یک حمله هوایی کشته شده‌است.
شده ابر غران به پیکار جنگ همه دامن کوه پر کرده سنگ
وزان پس بیامد به میدان جنگ چو آشفته شیر و چو غران پلنگ
گاه اذان شام فراز مناره‌اش غران خروش توپ که قد قامت العذاب
مدينة غران یک منطقهٔ مسکونی در عربستان سعودی است که در استان مکه واقع شده‌است.
حکم او از رعد غران کوس سلطانی زند امر او از ابر گریان در شهوار آورد
این کتاب در سبکی شبیه به سبک رئالیسم جادویی نوشته شده‌و بخشی از آن از یک ماجرای صدر اسلام مشهور به غرانیق الهام گرفته‌است. ماجرای غرانیق که در تعدادی از کتاب‌های تاریخ اسلام به مانند تاریخ طبری آمده‌است شرح آیاتی است که توسط شیطان در دهان محمد پیامبر اسلام در حال خواندن سوره نجم در دوران زندگی در مکه قرار داده می‌شود و محمد سپس توسط جبرئیل از وحی نبودن این آیات و شیطانی بودن آن مطلع می‌گردد. بیشتر مسلمانان دوران معاصر تا پیش از انتشار رمان آیات شیطانی در دهه ۱۹۸۰ میلادی، از این ماجرا اطلاعی نداشتند.
چو سام آنچنان دید پیکار جنگ بغرید برسان غران پلنگ
طبری مطلب را به گونه‌ای آورده که داستان غرانیق (سوره نجم) روز اتفاق افتاد و آیه ۵۳ سوره حج همان شب نازل شد. حال آنکه سوره حج مدنی است و فاصله بین نزول دو سوره نجم و حج حداقل پنج سال است.
درآمد به مانند? رعد و ابر که در بیشه لرزید غران هژبر
ز بانگ کوس غران چشم کودک همی احوال شد اندر رحم مادر
اقنی قغران (به عربی: أقني قغران) یک شهرداری در الجزایر است که در استان تیزی وزو واقع شده‌است.
برد سهم او دل ز غران هژبر کند گرد او خشک باران در ابر
که در جنگ جمل آن شاه مردان میان هر دو صف چون شیر غران
پر از شیر غران ز نعره زنان پر از مار پران ز خشت آسمان