غت

معنی کلمه غت در لغت نامه دهخدا

غت. [ غ ُ / غ َ ] ( ص ) احمق. ابله. ( برهان قاطع ) ( فرهنگ اوبهی ). جاهل و نادان. ( برهان قاطع ). گول. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) :
هست با فضل شیخ بواسحاق
تیر گردون ز راه دانش غت.
شمس فخری ( از آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( فرهنگ رشیدی ) ( فرهنگ شعوری ).
|| کسی که خودرا کسی می داند و زود از جا درمیرود. ( فرهنگ نظام ).
غت. [ غ َت ت ] ( ع مص ) رنجانیدن کسی را در کار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ): غته بالامر غتّاً. ( منتهی الارب ). || غت در آب ؛ غوطه دادن کسی را در آب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). کسی را سر به آب فروبردن. ( تاج المصادر بیهقی ). || غت در سخن ؛ سرزنش کردن کسی را به سخن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || اندک اندک خوردن آب را بی جدا کردن کاسه از دهن. || اندوهمند کردن. || خبه کردن و مانده گردانیدن ستور را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). یقال : غت الدّابة شوطاً او شوطین ؛ ای اتعبها فی رکضها.( منتهی الارب ). || در پی یکدیگر آوردن چیزی را. || خنده پنهان داشتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). پنهان کردن خنده. ( تاج المصادر بیهقی ).

معنی کلمه غت در فرهنگ معین

(غُ یا غَ ) (ص . ) ۱ - جاهل ، نادان . ۲ - گول ، کم فهم .

معنی کلمه غت در فرهنگ فارسی

۱ - جاهل نادان . ۲ - گول کم فهم .
رنجانیدن کسی را در کار غت در آب غوطه دادن کسی را در آب اندک اندک خوردن آب را بی جدا کردن کاسه از دهن

معنی کلمه غت در ویکی واژه

جاهل، نادان.
گول، کم فهم.

جملاتی از کاربرد کلمه غت

لغت انگلیسی آلپ از لغت لاتین آلپس گرفته شده است.
به درآی از دو جهان و به فراغت بنشین عالم عشق ازین هر دو جهان بیرون است
سینه را چون لاله از داغت چراغان کرده ام در چمن بهر تماشا ای گل رعنا بیا
به فرض ار خورد آب تیغت درخت فتد بر زمین سایه‌اش لخت‌لخت
رشک آیدم ز تیغت بر عاشقان دیگر این لطف هم مرا کن از بهر آن جوانی
ازو نحو و لغت زنده به هر وقتی چو جسم از جان بدو فضل و ادب قایم به هر حالی چو جان از تن
هزار همچو تو مردند پیش تو و از آن فراغتست ترا کین برفت یا آن مرد
فیّاض چون نبود لغت‌دان حرف عشق همراه خویش بهر چه فرهنگ برنداشت!
مراست با غم عشقت فراغت همه عالم همین ز درد و غم عاشقی فراغ ندارم
بنا بر نظر فوأد کپرولو در زمان شاه اسماعیل لغت عاشیق جایگزین اوزان شد. در واقع می‌توان گفت که در آذربایجان فرهنگ عاشیقی، در فرم کنونی، یادگار شاه اسماعیل صفوی است.