غباری

معنی کلمه غباری در لغت نامه دهخدا

غباری. [ غ ُ ] ( ص نسبی ) منسوب به غبار. گردی. گردآلود. || مجازاً رنج و اندوه و ایذاء. ( فرهنگ نفیسی ).
- خط غباری ؛ خطی خفی در غایت نازکی و باریکی که به چشم عادی صعب توان خواندن :
گر دست دهد خاک کف پای نگارم
بر لوح بصر خط غباری بنگارم.حافظ.|| ( اِخ ) تخلص بعض شاعران بوده است.
غباری. [ غ ُ ] ( اِخ ) ( طلح الَ... ) موضعی است در جبلین و متعلق به بنی سنبس. ( معجم البلدان ).
غباری. [ غ ُ ] ( اِخ ) استرابادی. شاعری است و صاحب مجالس النفائس آرد: اکثر اوقات در سر کار استراباد و جوین میباشد و مردی فقیر است. این مطلع ازوست :
شب که می افتم به پهلوی سگ آن دلفروز
خواب در چشمم نمی آید ز شادی تا بروز.
این مطلع نیز ازوست که میر ننوشته بود:
دی چو پیش آمد به ره آن دلبر رعنا مرا
من ز شرم او را ندیدم او ز استغنا مرا.
و خط غبار خوب مینوشت و بدان مناسبت غباری تخلص میکرد و در موسیقی مهارت تمام داشت و در آخر عمر خود دیوانه شد و با وجود جنون درشد غزال نقشی بست و شهرت گرفت. این بیت میانه خانه بود:
بی خبر بودم زدی سنگ جفا ناگه مرا
از برای دیدن خود ساختی آگه مرا.( مجالس النفائس ص 77 ).و رجوع به مجالس النفائس ص 253 شود.
غباری. [ غ ُ ] ( اِخ ) جیلانی. کماندار و غبارنویس است. ساز را هم بد میزند. این بیت ازوست :
یارب که بود این که تغافل کنان گذشت
کاین طرز آشنائی بیگانه من است.( مجمع الخواص ص 310 ).
غباری. [ غ ُ ] ( اِخ ) محمد امین. وی ازمردم هرات است طالب علم خوبی است. انشائش هم بد نیست و از هیئت نیز خیلی اطلاع دارد. این ابیات ازوست :
چنان مکن که دگر ترک آه و ناله کنم
چنان مکن که ترا با خدا حواله کنم
رخی که گشته چو کاه از خمار محنت و درد
ز نشئه می وارستگی چو لاله کنم
به نیم لحظه که دامان دیگری گیرم
سزا به دامن رشک هزارساله کنم.دل خوش به سرکوی جنون آمده بود
در صبر و ثبات ذوفنون آمده بود
این عقده رشک اگر نمی آمد پیش
از عهده عاشقی برون آمده بود.( از مجمع الخواص ص 263 ).
غباری. [ غ ُ ] ( اِخ ) ( القیم الَ... ) مصری. یکی از اعضای دولت ملک ناصر متوفی بسال 762 هَ. ق. او راست : کتاب الدر فی القدح - و هو حمل زحل. چ حجر مصر ص 8. ( از معجم المطبوعات ج 2 ستون 1406 ).

معنی کلمه غباری در فرهنگ معین

( ~ . ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) ۱ - منسوب به غبار. گردآلود، غبار آلوده . ۲ - مجازاً: اندوه ، رنج . ۳ - خطی خفی در غایت نازکی و باریکی که به چشم عادی به زحمت دیده شود.

معنی کلمه غباری در فرهنگ فارسی

۱ - منسوب به غبار . ۲ - گرد آلوده غبار آلوده . ۳ - اندوه رنج . ۴ - خطی خفی در غایت نازکی و باریکی که به چشم عادی بزحمت دیده شود .
یزدی جوانیست خوش صحبت و خط غبار را خوب مینوشت

معنی کلمه غباری در ویکی واژه

منسوب به غبار. گردآلود، غبار آلوده.
مجازاً: اندوه، رن
خطی خفی در غایت نازکی و باریکی که به چشم عادی به زحمت دیده شود.

جملاتی از کاربرد کلمه غباری

ننازم چون به نقش پای او کآمد به بالینم که دشمن‌کورکن مشت غباری کرده‌ام پیدا
فلک بنشاندش بر سر غباری که برخیزد ز خاک کشور دوست
وویجر۲ دست کم پنج حلقه برای نپتون کشف کرد. این حلقه‌ها دور تا دور سیاره قرار دارند و در برخی قسمت‌ها پهن و در بعضی قسمت‌ها باریک هستند. احتمال دارد میان حلقه‌ها مواد غباری رقیقی وجود داشته باشد. این حلقه‌ها در فاصلهٔ ۲۷٬۰۰۰ تا ۳۸٬۵۰۰ کیلومتری به دور نپتون می‌چرخند.
غباری گردم و روزی بدامان تو بنشینم شوم آئینه و بر کام دل روی ترا بینم
داشتم اسبی که از رفتار او بر دلم هر دم غباری آمدی
میان حسن و رخش ازخطش غباری هست چو چاره تا زمیان این غبار برخیزد
به هر زمین که غباری ز موکبت برسد دهم به وجه ارادت بر آن زمین صد بوس
از غباری که ربودیم ز جولانگاهش منت روی زمین بر نظر خود داریم
بس دیده که شد خاک و نشد محرم دیدار آیینهٔ ما نیز غباری‌ست از آن‌ها
بی سجده درگاه تو، نبود سر خاری بی خاک درت، نیست رخ هیچ غباری
دنباله‌دار یک گلولهٔ برفی کیهانی است که از گازهای منجمد، سنگ و گرد و غبار ساخته‌شده با قطری از چند کیلومتر تا چند صد کیلومتر، معمولاً به اندازهٔ یک شهر کوچک است. ساختار دنباله‌دار شامل سه بخش هسته، گیسو و دم است. هسته بخش مرکزی آن است و از گرد و غبار و گاز و یخ ساخته شده است. وقتی که دنباله‌دار نزدیک خورشید می‌شود، یخ‌های موجود در هستهٔ آن تبخیر می‌شود و تبدیل به ابر بزرگی پیرامون دنباله‌دار می‌شود که گیسو نام دارد. نیروی مغناطیسی بسیار قوی است و طناب‌ها، گره‌ها و نوارهایی تولید می‌کند که دم یونی را از دم گرد و غباری جدا می‌کند.
در حال حاضر سه نوع آلودگی جزو مشکلات اصلی و عمده زیست‌محیطی و انسانی این استان شده‌است. آلودگی اول مربوط به ریزگردها و گرد و غباری است که منشأ آن استان خوزستان، عربستان و عراق می‌باشد.
۲. گیسوی گرد و غباری: متشکل از ذرات گرد و غبار کشانده‌شده از هسته است. ذرات گرد و غبار دنباله‌دارها در همهٔ اندازه‌ها یافت می‌شوند و قابل رؤیت‌ترین آن‌ها قطری حدود ۱ میکرون (۰/۰۰۱ میلی‌متر) دارد.
خرسند ز خاک درگه تو بیچاره به بوی یا غباری