غاوی

معنی کلمه غاوی در لغت نامه دهخدا

غاوی. ( ع ص ) نعت فاعلی از غوایت. گمراه. بی راه. ضال. ج ، غواة، غاوون ، غاوین. || نومید. ( منتهی الارب ). || ( اِ ) دیو. و منه : یتبعهم الغاوون ؛ ای الشیاطین او من ضل من الناس او الذین یحبون الشاعر اذا هجا قوماً او محبوه لمدحه ایاهم بما لیس فیهم. || ملخ. || رأس غاو؛ سر کوچک. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه غاوی در فرهنگ معین

[ ع . ] (اِفا. ) گمراه . ج . غاوون ، غوات .

معنی کلمه غاوی در فرهنگ عمید

گمراه و نومید.

معنی کلمه غاوی در ویکی واژه

گمراه.
غاوون ؛ غوات.

جملاتی از کاربرد کلمه غاوی

یکی را شد یکی غاوی میان ما و از مرغان یکی قوت از شکر دارد یکی خور ز استخوان دارد
اینست لاف و گزاف آن غاوی لیک او را چو نیک واکاوی