غانیه

معنی کلمه غانیه در لغت نامه دهخدا

غانیه. [ ی َ ] ( ع ص ) زنی که بی نیاز باشد بخوبی خود از پیرایه. ( منتهی الارب ). زن که بی نیاز باشداز آرایش. ( مهذب الاسماء ). || زن بی نیاز بشوی خود از سرمایه. ( منتهی الارب ). || زن که بشوی خود بسنده کند. ( مهذب الاسماء ). زن جوان پاکدامن باشوی. ( منتهی الارب ). || زن که مقیم باشد در خانه پدر و مادر و سبا بر وی واقع نشده باشد.( منتهی الارب ). التی غنیت ببیت ابویها و لم یقع علیهاسباء. ( قطر المحیط ). || زن بی نیاز که خواهش او دارند و او نخواهد. ( منتهی الارب ). ج ، غوانی.
غانیه. ( اِخ ) رجوع به گانیه شود.

معنی کلمه غانیه در فرهنگ معین

(یِ ) [ ع . غانیة ] (ص . ) مؤنث غانی ۱ - زنی زیبا که نیاز به آرایش نداشته باشد. ۲ - زن پاکدامن شوهردار.

معنی کلمه غانیه در فرهنگ عمید

زنی که به واسطۀ زیبایی خود بی نیاز از زینت باشد.

معنی کلمه غانیه در فرهنگ فارسی

مونث غانی ۱ - زنی که به سبب حسن خویش بی نیاز از زیور باشد . ۲ - زنی که به سبب سرمایه خویش از شوهر خود بی نیاز باشد ۳ - زن جوان پاکدامن با شوی جمع : غانیات .

معنی کلمه غانیه در فرهنگ اسم ها

اسم: غانیه (دختر) (عربی) (تلفظ: qāniye) (فارسی: غانيه) (انگلیسی: ghaniye)
معنی: زن جوان پاکدامن، ( مؤنث غانی )، زنی که به سبب زیبایی خویش بی نیاز از زیور باشد، زن جوان پاکدامن در زندگی زناشویی

معنی کلمه غانیه در ویکی واژه

غانیة
مؤنث غانی
زنی زیبا که نیاز به آرایش نداشته باشد.
زن پاکدامن شوهردار.

جملاتی از کاربرد کلمه غانیه

نات سلمی و لکن لاخ برق من مغانیها بلی منزلگه مقصود را باشد نشانی‌ها
از حکومت‌هایی که بر این منطقه حکومت کردند اغلبیان، موحدون، خلافت فاطمیان، بنو غانیه و حمادیون است، البته این دولت‌ها بعضی وقت‌ها تمام افریقیه و بعضی وقت‌ها هم بخشی از افریقیه را در تصرف خود داشتند.