جملاتی از کاربرد کلمه غارغار
ز زنده پیلان هر سو چو کوه کوه برفت چو غارغار شد اطراف راه از آن رفتار
به باغ آیند زاغان شام گاهان صد هزار اندر درافکنده با بر تیره بانگ غارغار اندر
پیلان که او گرفت چه پیلان که کوه کوه پویان چو باد باد و زمین کرده غارغار
وگر هست کوه شما تیغ دار کند تیغ من کوه را غارغار
ژنده پیلان تو گردانند چون حمله برند غارها را کوه کوه و کوهها را غارغار