عیث
معنی کلمه عیث در فرهنگ معین
معنی کلمه عیث در فرهنگ عمید
۲. زیان کاری.
معنی کلمه عیث در فرهنگ فارسی
معنی کلمه عیث در ویکی واژه
زیان.
جملاتی از کاربرد کلمه عیث
وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ ای حقوقهم ذکر باعمّ الالفاظ یخاطب به القائف و النّخاس و الخرّاص و صاحب القبّان و المسّاح و الذرّاع و المحصی. میگوید: هیچ چیز از حقوق مردمان مکاهید وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ العثی و العیث اشدّ الفساد، یقال: عاث یعیث و عثی یعثی واحد.
از عنف تو در رزم دو صد جیش پریشان از لطف تو در بزم دوصد عیثثن فراهم
که هانی ابن بعیث آن لعین بی ایمان جدا ز لشکر کفار شد بکشتن آن
یکی از کسانی که میگفت: وقتی ابن بعیث را به نزد متوکل آوردند و ابن بعیث آن سخنان را با وی بگفت، به نزد متوکل حضور داشته بود، به من گفت: «معتز که با پدر خویش (متوکل) نشسته بود دربارهٔ وی سخن کرد و خواست که ابن بعیث را بدو ببخشد که بدو بخشیده شد و از او در گذشت.
سخن از اینکه چرا محمد بن بعیث گریخت؟ و سرانجام کار وی: گویند سبب آن بود که متوکل در این سال بیمار شده بود. به نزد ابن بعیث یکی بود که خدمت وی میکرد و خلیفه نام داشت. خلیفه به او گفت که متوکل بمرد و اسبانی برای وی آماده کرد و او با خلیفه که این خبر را به او داده بود سوی محل خویش گریخت به آذربایجان، محل وی مرند بود. به قولی دو قلعه داشت که یکی شاهی نام داشت و دیگری یکدر، یکدر بیرون دریاچه بود و شاهی میان دریاچه بود. دریاچه به اندازهٔ پنجاه فرسنگ است از حد اورمیه تا روستای داخرقان، دیار محمد بن روّاد.
«سخن از خبر حادثاتی که به سال دویست و سی و چهارم بود» از جمله آن بود که محمد بن بعیث گریخت، سپس او را از طرف آذربایجان به اسیری آوردند و بداشتند.
همانست که درین آیت گفت: فَاذْکُرُوا آلاءَ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ عثی یعثی و عاث یعیث در معنی هر دو یکسان است، ای: لا تسیروا فی الارض مفسدین.
سال ۲۳۴ ابن بعیث در بغداد دربند بود. علت آن نامعلوم است. در آن سال از بغداد گریخت و در مرند شورش نمود. طبری میگوید
حقیقت- جسم وجسمانیات از جواهر و اعراض به جملگی از امور اعتباریاند، به حقیقت وجود خارجی ندارند: کمثل عیث اعجب الکفار نباته ثم یهیج فتراه مصفرا ثم یکون حطاما.