عیث

معنی کلمه عیث در لغت نامه دهخدا

عیث. [ ع َ] ( ع مص ) تباه کردن. زیان و تباهی رسانیدن گرگ در رمه. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). فاسد کردن ، چنانکه گویند: عاث الذئب فی الغنم ؛ یعنی گرگ گوسفندان را تباه و فاسد کرد. || شتاب کردن در انفاق مال ، و یا تبذیر و تباه کردن آن. ( از اقرب الموارد ). عُیوث. عَیَثان. رجوع به عیثان شود.

معنی کلمه عیث در فرهنگ معین

(عَ یا عِ ) [ ع . ] (اِمص . ) ۱ - تباهی . ۲ - زیان .

معنی کلمه عیث در فرهنگ عمید

۱. فاسد کردن، تباه کردن.
۲. زیان کاری.

معنی کلمه عیث در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - تباهی . ۲ - زیان .

معنی کلمه عیث در ویکی واژه

تباهی.
زیان.

جملاتی از کاربرد کلمه عیث

وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ ای حقوقهم ذکر باعمّ الالفاظ یخاطب به القائف و النّخاس و الخرّاص و صاحب القبّان و المسّاح و الذرّاع و المحصی. میگوید: هیچ چیز از حقوق مردمان مکاهید وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ العثی و العیث اشدّ الفساد، یقال: عاث یعیث و عثی یعثی واحد.
از عنف تو در رزم دو صد جیش پریشان از لطف تو در بزم دوصد عیثثن فراهم
که هانی ابن بعیث آن لعین بی ایمان جدا ز لشکر کفار شد بکشتن آن
یکی از کسانی که می‌گفت: وقتی ابن بعیث را به نزد متوکل آوردند و ابن بعیث آن سخنان را با وی بگفت، به نزد متوکل حضور داشته بود، به من گفت: «معتز که با پدر خویش (متوکل) نشسته بود دربارهٔ وی سخن کرد و خواست که ابن بعیث را بدو ببخشد که بدو بخشیده شد و از او در گذشت.
سخن از اینکه چرا محمد بن بعیث گریخت؟ و سرانجام کار وی: گویند سبب آن بود که متوکل در این سال بیمار شده بود. به نزد ابن بعیث یکی بود که خدمت وی می‌کرد و خلیفه نام داشت. خلیفه به او گفت که متوکل بمرد و اسبانی برای وی آماده کرد و او با خلیفه که این خبر را به او داده بود سوی محل خویش گریخت به آذربایجان، محل وی مرند بود. به قولی دو قلعه داشت که یکی شاهی نام داشت و دیگری یکدر، یکدر بیرون دریاچه بود و شاهی میان دریاچه بود. دریاچه به اندازهٔ پنجاه فرسنگ است از حد اورمیه تا روستای داخرقان، دیار محمد بن روّاد.
«سخن از خبر حادثاتی که به سال دویست و سی و چهارم بود» از جمله آن بود که محمد بن بعیث گریخت، سپس او را از طرف آذربایجان به اسیری آوردند و بداشتند.
همانست که درین آیت گفت: فَاذْکُرُوا آلاءَ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ عثی یعثی و عاث یعیث در معنی هر دو یکسان است، ای: لا تسیروا فی الارض مفسدین.
سال ۲۳۴ ابن بعیث در بغداد دربند بود. علت آن نامعلوم است. در آن سال از بغداد گریخت و در مرند شورش نمود. طبری می‌گوید
حقیقت- جسم وجسمانیات از جواهر و اعراض به جملگی از امور اعتباری​اند، به حقیقت وجود خارجی ندارند: کمثل عیث اعجب الکفار نباته ثم یهیج فتراه مصفرا ثم یکون حطاما.