عیادت. [ دَ ] ( ع اِمص ) عیادة.بیمارپرسی. ( غیاث اللغات ). بیمارپرسی و رفتن به احوال پرسی بیمار. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به عیادة شود : تو که بونصری به بهانه عیادت نزدیک خواجه بزرگ رو. ( تاریخ بیهقی ص 368 ). عبدوس را بر اثر توفرستیم تا عیادت ما برساند. ( تاریخ بیهقی ص 368 ). مگر شبی زبرای عیادت دل تو قدم نهد صفت ینزل اللَّه از بالا.خاقانی.شنیدمت که نظر میکنی به حال ضعیفان تبم گرفت و دلم خوش به انتظار عیادت.سعدی.اصحاب را چو واقعه ما خبر کنند هر دم کسی به رسم عیادت دوان شود.سعدی.به انتظار عیادت که دوست می آید خوشست بر دل رنجور عشق بیماری.سعدی. عیادة. [ دَ ] ( ع مص ) بیمارپرسی نمودن. ( منتهی الارب ). بیمار پرسیدن. ( دهار ). به دیدار بیمار رفتن. ( از اقرب الموارد ). عیادت. عَود. عیاد. عُوداة. رجوع به عیادت و عَوْد و عیاد و عوادة شود.
معنی کلمه عیادت در فرهنگ معین
(عِ یا عَ دَ ) [ ع . عیادة ] ۱ - (مص ل . ) به احوال پرسی بیمار رفتن . ۲ - (اِمص . ) ملاقات و احوال پرسی .
معنی کلمه عیادت در فرهنگ عمید
به دیدن بیمار رفتن، به احوال پرسی مریض رفتن.
معنی کلمه عیادت در فرهنگ فارسی
به دیدن بیماررفتن، به احوال پرسی مریض رفتن ۱ - ( مصدر ) بپرسش احوال بیمار رفتن ۲ - ( اسم ) بیمار پرسی .
معنی کلمه عیادت در ویکی واژه
عیادة به احوال پرسی بیمار رفتن. ملاقات و احوال پرسی.
جملاتی از کاربرد کلمه عیادت
نزد سیمرغ تب از آن خوشتر کش عیادت کند غراب البین
مایکل استوکر در مقالهٔ «اسکیزوفرنی نظریههای اخلاقی مدرن» از اخلاق کانتی (و همهٔ نظریههای اخلاقیِ مدرن) انتقاد میکند و معتقد است عمل از روی وظیفه فاقدِ ارزشِ اخلاقیِ خاص است. بهعنوان مثال، وقتی اسمیت، به جای محبت و دوستی، از روی انجامِ وظیفه به عیادتِ دوستش در بیمارستان میرود، عملش از نظر اخلاقی چیزی کم دارد زیرا انگیزهٔ مناسبی در این عمل به چشم نمیخورد.
آن زمان کاقدام فرخ در عیادت رنجه کرد بکر دولت را ندا کردم مجیبش یافتم
آرسن دیگر فقط یک داروساز یا یک داروخانهدار نبود، او امین مردم شده بود به عیادت بیماران میرفت، در دادگستری ضمانت میکرد، و در این راستا مردم نیکوکار نزد او پول، طلا و مواد غذایی میسپردند تا بدست فقرا برساند.
اکنون شدم هلاک بیا بر مزار من بیمار خویش را که نکردی عیادتش
اسرائیل همچنین بهطور گسترده از سازمان تروریستی جبهه النصره که شاخهای از القاعده در سوریه است حمایت میکند. این حمایت به قدری علنی است که بعضاً برخی مقامات این رژیم همچون افراییم هالوی از مقامات سابق موساد به عیادت رهبران بستری شده جبهة النصره در بیمارستانهای ارتش اسرائیل رفتند.
و گفت: اگر نه آنستی که تو فرموده ای که مرا یاد کن بزبان و اگر نه یاد نکردمی یعنی تو در زبان نگنجی و زبانی که به لهو آلوده است بذکر تو، چگونه گشاده گردانم؟ جنید گفت: که سری گفت نمیخواهم که در بغداد بمیرم از آنکه ترسم که مرا زمین نپذیرد و رسوا شوم و مردمان بمن گمان نیکو برده اند ایشانرا بد افتد چون بیمار شد بعیادت او درشدم بادبیزنی بود برگرفتم و بادش میکردم گفت ای جنید بنه که آتش تیز تر شود. جنید گفت: حال چیست؟
ابن عباس گفت: این آیت در شأن امیر المؤمنین علی (ع) فرو آمد و خاندان وی، و سبب آن بود که حسن و حسین علیهما السّلام هر دو بیمار شدند، رسول خدا (ص) بعیادت ایشان شد، با جمعی یاران، گفتند: «یا با الحسن لو نذرت علی ولدیک نذرا» اگر نذری کنی بر امید عافیت و شفای فرزندان مگر صواب باشد. علی (ع) نذر کرد که اگر فرزندان مرا ازین بیماری شفا آید و عافیت بود، شکر آن را سه روز روزه دارم، تقرّبا الی اللَّه عزّ و جلّ و طلبا لمرضاته. فاطمة زهرا علیها السّلام.
سخت بیمارم و غیر از تو هوس نیست مرا به عیادت به سرآ تا به سر آید هوسم
قیس بن سعدبن عباده بیمار شد، دوستان بعیادت دیر شدند، پرسید که سبب چیست ناآمدن ایشان گفتند شرم همی دارند از تو که ترا وام است برایشان مالی گفت کم و کاست بادا مالی که از دیدار دوستان و برادران باز دارد منادی فرمود که هر که ما را مالی بسیار بر وی است از جهت من بِحِل است، شبانگاه چندان مردم گرد آمدند بعیادت، خواستند که در سرای بشکنند از زحمت.
زنهار از التفات عزیزان حذر کنید بیمار ظلم کشتهٔ اهل عیادت است
در روز شنبه، مورخهٔ ۱۷ فوریه ۱۹۴۰، گلدمن دچار سکتهٔ مغزی ناتوانکنندهای شد. او از ناحیهٔ راست فلج شد و اگرچه در حس شنوایی وی بیتأثیر بود، اما نمیتوانست صحبت کند. همانطور که یکی از دوستانش او را توصیف کرده: «فقط به این فکر میکنم که اِما اینجا بود؛ بزرگترین سخنور در آمریکا، که حال قادر به گفتن یک کلمه هم نیست.» به مدت سه ماه، او اندکی بهبود یافت و عیادتکنندگان را پذیرفت و در یک مورد به کتاب آدرس خود اشاره کرد تا نشان دهد که ممکن است در سفر به مکزیک، با دوستانش تماس دوستانه پیدا کند. او در ۸ مه، دوباره سکته کرد و در ۱۴ مه، در ۷۰ سالگی، در شهر تورنتو درگذشت.
هر که مریض غم وی است مسیحا آیدش از چرخ چارمین بعیادت
گفتم عیادتی که سبک گشته گام روح گفتا تحملی که گران است گام ناز