عهدی

معنی کلمه عهدی در لغت نامه دهخدا

عهدی. [ ع َ ] ( ص نسبی ) منسوب به عهد. رجوع به عهد شود. || کافری که با مسلمانان پیمان دارد. برخلاف حربی. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). معاهد. مسالم.

معنی کلمه عهدی در فرهنگ فارسی

منسوب به عهد کافری که با مسلمانان پیمان دارد برخلاف حربی

معنی کلمه عهدی در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی عَهْدِی: عهد و پیمان من
معنی أَیْمَانٌ: سوگندها(أیمان ، جمع یمین یعنی سوگند است ، و این معنا را از کلمه یمین به معنای دست راست گرفتهاند ، چون در بین عرب مرسوم و معمول بود که وقتی سوگندی می خوردند ، و یا عهدی میبستند ، و یا بیعتی میکردند ، و یا مثلا معاملهای انجام میدادند ، برای اینکه بفهما...
معنی عَزْمِ: تصمیم جدی و عقد قلب است بر اینکه فعلی را انجام دهی ، و یا حکمی را تثبیت کنی ، بطوری که دیگر در اعمال آن تصمیم و تاثیرش هیچ سستی و وهن باقی نماند ، مگر آنکه به کلی از آن تصمیم صرف نظر کنی ، به این معنا که عاملی باعث شود به کلی تصمیم شما باطل گردد (معن...
ریشه کلمه:
عهد (۴۶ بار)ی (۱۰۴۴ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه عهدی

عهدی که بسته بودم با پیر میفروش در سال قبل تازه نمودم دوباره دوش
در اوایل سال ۱۸۳۰، میل با شخصی که پس از پدرش بیشترین تأثیر را بر او داشت، ملاقات کرد: هریت تیلور، زن متأهل بیست و دو ساله در آن زمان عاشق میل، که دو سال از او بزرگتر بود، شد و تنها پس از آن «جفت روح» و عاشق او شد، گرچه هیچ ارتباط جنسی وجود نداشت. در سال ۱۸۵۱، پس از مرگ همسر هریت تیلور در سال ۱۸۴۹، هریت تیلور با میل ازدواج کرد. هریت به عنوان یک «روشنفکر چپ رادیکال»، مدافع متعهدی برای حقوق زنان بود و تأثیرات تعیین‌کننده ای در افکار و آثار میل داشت (که وی در انتشارات خود دربارهٔ آزادی، تأملات در مورد دولت نماینده و سودگرایی تأکید کرد).
به عهدی که کردی به هرکس وفا کن که حق عهد را باوفا می‌پسندد
خلق او آمد از نکو عهدی روح عیسی و قالب مهدی
عهدی کنیم تازه که در عهد عشق او گر بر سرم زند ز غمش روزگار دست
مرا عهدی است با خوبان، بسی محکم؛ چه سود اما سر و کارم کنون افتاده با این سست‌پیمانان!
محمد تقی بیشترِ سال‌های کودکی خود را در مدینه و به دور از پدر به سر برد. به این دلیل که وقتی پدرش، در پی احضار مأمون، برای برعهده گرفتن ولایتعهدیِ وی از مدینه خارج شد، هیچ‌یک از اعضای خانواده‌اش را با خود همراه نکرد. به نوشتهٔ طبری، مورخ اهل سنت، مأمون دخترش ام‌حبیب را به عقد رضا درآورد و دختر دیگرش ام‌فضل را برای محمد تقی، که در آن زمان سن کمی داشت، عقد کرد. منابعِ دیگر، ازدواج محمد تقی با ام‌فضل را مربوط به سال ۲۱۵ ه‍. ق، یعنی بعد از مرگِ رضا، و در دوران امامتِ محمد تقی می‌دانند.
من از وصال تو عهدیست کارزو دارم که کام دل بستانم چنانک معهودست
سست عهدی که بدو عهد مودت بستم ترسم آخر که به سختی شکند پیمان را
یارب این را بهر چه افراشتند تخم آن را در چه عهدی کاشتند
در اواخر حکومت شاه طهماسب یکم، سران طایفه استاجلو پس از رویداد قلعه قهقهه با ولیعهدی اسماعیل میرزا (که در سال‌های بعد شاه شد) بسیار مخالفت می‌کردند. استاجلوها حامی حیدر میرزا برای سلطنت بودند.
گر دشمن بنده را همی دارد دوست بدبختی بنده‌ست نه بدعهدی اوست
سوره فاتحه با برخی از بخش‌های عهدین مقایسه و مرتبط دانسته شده‌است. کوپرز می‌گوید سوره فاتحه که نقش مقدمه قرآن را دارد، مانند مزمور اول در مزامیر است؛ کوپرز به خصوص آیه هفتم سوره فاتحه را به ۱:۶ در مزامیر شبیه می‌یابد. ۱:۶ در مزامیر چنین است:
ایرج و عهدیه در برنامهٔ شمارهٔ ۵۴۲ از مجموعهٔ گل‌های رنگارنگ این غزل را در دستگاهِ ماهور اجرا کرده‌اند.
خرابی یافت راهی در دلم چون ملک بی‌صاحب خوشا عهدی که در ملک دلم غم پادشاهی بود
بس که دیدم سست‌عهدی از تو دل برداشتم از تو ای پیمان‌شکن امید دیگر داشتم
فریدون آدمیت معتقد است که محمدعلی شاه دل‌بسته شیوه استبدادی دوران ولیعهدی‌اش بود. اما شخصیتی متزلزل و نااستوار داشت که او را در مقابل فشارهای سیاسی آسیب‌پذیر می‌کرد. آدمیت، تضاد رفتار او در طغیان و تسلیم در برابر مشروطه را ناشی از تضاد شخصیت او تحت تأثیر عوامل مؤثر سیاسی و اجتماعی می‌داند.