عنن

معنی کلمه عنن در لغت نامه دهخدا

عنن. [ ع َ ن َ ] ( ع مص ) پیش آمدن و پیش گرفتن و ظاهر گردیدن. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). عَن . عُنون. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به عَن و عنون شود.
عنن. [ ع َ ن َ ] ( ع اِمص ) پیش آمدگی و پیش گیری چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). اسم مصدر است ازعنن. ( از اقرب الموارد ). || نامردی و عدم توانایی بر نزدیکی زنان. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) جانب و ناحیه. || ناحق گرفته و باطل. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || آنچه از آسمان دیده میشود. ( از اقرب الموارد ).
عنن. [ ع ُ ن ُ ] ( ع اِ ) ج ِ عِنان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به عنان شود.
عنن. [ ع ُ ن َ ] ( ع اِ ) ج ِ عُنّة. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). رجوع به عنة شود.

معنی کلمه عنن در فرهنگ معین

(عَ نَ ) [ ازع . عنانة ] (اِ. ) ناتوانی جنسی در مرد، عدم توانایی مقاربت در مرد.

معنی کلمه عنن در فرهنگ فارسی

ناتوانی جنسی عدم توانایی مقاربت در مرد سستی کمر و حاصل نشدن انتعاظ جهت اجرای عمل جنسی عدم رجولیت .
جمع عنه

معنی کلمه عنن در دانشنامه آزاد فارسی

عَنَن
نوعی بیماری که موجب ضعف قوۀ تناسلی مرد شود به گونه ای که نتواند نزدیکی کند. شخص دچارِ این بیماری را عِنّین گویند. به موجب مادۀ ۱۱۲۲ قانون مدنی عنن ازجمله عیوب مرد است که برای زن حقِ فسخ نکاح را ایجاد می کند، مشروط بر آن که یک بار هم عملِ زناشویی را انجام نداده باشد. عنن در مرد هرگاه پس از عقد نیز حادث شود موجب حق فسخ برای زن خواهد بود. طبق مادۀ ۱۱۲۶ چنانچه زوجه پیش از عقد از این عیب در مرد آگاه باشد، حق فسخ نخواهد داشت. در مادۀ ۱۱۲۲ مصوبِ ۱۳۱۴ش، عنن در صورتی حق فسخ برای زن ایجاد می کند که بعد از گذشتن یک سال از تاریخ رجوع وی به حاکم رفع نشود. ولی در اصلاح قانون مدنی در ۱۳۷۰، این شرط از بند دوم این ماده حذف شد. هم اکنون نظر به سکوت قانون در این باره باید به فتاوی مشهور مراجعه کرد. به موجب فتوای امام خمینی (ره) در تحریرالوسیله (جلد دوم، مسئلۀ ششم) بعد از ثبوت عنن مرد، زن اگر برای زندگی با مرد صبر نکند و به حاکم مراجعه نماید، پس از گذشت یک سال حق فسخ خواهد داشت.

معنی کلمه عنن در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عَنَن، نوعی ناتوانی جنسی در مردان است.
به بیماری جنسی ای که بر اثر آن آلت تناسلی مرد نعوظ نمی کند، به گونه ای که ناتوان از آمیزش می گردد، عنن و به مرد مبتلا به آن « عِنّین » گویند.
کاربرد فقهی
از احکام آن در باب های نکاح ، قصاص و دیات سخن گفته اند.
← در نکاح
۱. ↑ مسالک الافهام، ج۸، ص۱۰۴-۱۰۵.
...

معنی کلمه عنن در ویکی واژه

عنانة
ناتوانی جنسی در مرد، عدم توانایی مقاربت در مرد.

جملاتی از کاربرد کلمه عنن

در طالع من نشان آزادی معدوم بود چو باه در عنن
شرزه شیری چند جری با سگان شاهبازی چند پری با عنن
قرص‌کافو‌رری بخورد از برف ‌چون محرور بود قرص کافوری شدش دفع عنن را سازگار
گر نمی سازد به شوی خویش زن یا ز فقر او بود یا از عنن
دلا بکر سخن در گور کن کاینچارگان مادر زنو زادن سترون گشت و هفت آباء عنن دارد
بو که چون شوی طبیعت را پدید آمد عنن از چه از فرط حرارت ‌کی بتا بستان پار
تو از فکر غزا و بکر عذرا در گذر ورنه، شوی رسوا چو زین زن خصلتان عجز و عنن بینی
همه فارغ از فکر و مشغول ذکر چرا؟ کو عنن دارد و فکر بکر!
از تحیرکده ی عالم عنناست حباب هیچ بودن همه از بیدل ما سر زده است
تا نگردد چار مادر بر عدویش حامله شوی نه افلاک را زین پس عنن درباه باد