عنبیه
معنی کلمه عنبیه در فرهنگ معین
معنی کلمه عنبیه در فرهنگ عمید
معنی کلمه عنبیه در فرهنگ فارسی
معنی کلمه عنبیه در دانشنامه عمومی
عنبیه در پشت قرنیه قرار گرفته است. در میانه یِ عنبیه سوراخی به نامِ مردمک وجود دارد که نور از آنجا داخل چشم می شود. این دریچه مقدار نور را تنظیم می کند؛ یعنی هر وقت که محیط روشن تر و پرنورتر باشد، مردمک چشم تنگ می شود و برعکس، آنجا که نور کمتر است، گشاد می شود تا نور کافی به داخل چشم نفوذ کند. این کار با انقباض و انبساطِ ماهیچه های موجود در بافتِ عنبیه و تحت اثر اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک صورت می گیرد.
عنبیه بخش جلویی پرده عضلانی عروقی و دنباله مشیمیه است که در جلوی عدسی قرار دارد. عنبیه از لحاظ شکل مسطح و عمودی است. میان این قسمت مسطح و «قرنیه» فضایی وجود دارد که مملو از مایع مخصوص و شفافی بنام «زلالیه» است.
عنبیه دارای دو سطح جلویی ( قدامی ) و پشتی ( خلفی ) است. سطح جلویی آن به طرف قرنیه بوده و کمی کوژ ( محدب ) است. سطح پشتی کمی کاو ( مقعر ) و کنار خارجی آن مجاور تنه مژگانی و قسمت مرکزی آن روی عدسی قرار دارد. این پرده فضای میان عدسی و قرنیه را به اتاق های جلویی و پشتی تقسیم می کند. اتاق های جلویی در جلوی عنبیه واقع شده و حد جلویی آن سطح پشتی قرنیه و حد عقبی آن سطح جلویی عنبیه و قسمتی از سطح جلویی عدسی است.
اتاق پشتی که در پشت عنبیه قرار گرفته حد جلویی آن سطح پشتی عنبیه و حد عقبی آن سطح جلویی عدسی است.
عنبیه به ترتیب از قسمت های زیر ساخته شده است: ۱ - لایه پوششی جلویی ۲ - بافت ویژه عنبیه که دارای سلول های رنگین و رگ های خونی است ۳ - ماهیچه تنگ کننده مردمک یا عضله حلقوی ۴ - ماهیچه گشادکننده مردمک یا عضلات شعاعی ۵ - لایه پوششی پشتی که دارای رنگدانه است.
از داخل به خارج، مردمک در مرکز عنبیه است و بخش مردمکی بلافاصله بعد از مردمک قرار دارد. پس از آن طوقک است که جداکننده بخش مردمکی و مژگانی است. بخش مژگانی بلافاصله بعد از طوقک شروع شده و تا لبه بیرونی عنبیه را در بر می گیرد. مرز مژگانی ( لیمبوس ) لبه بیرونی عنبیه است. حلقه طوقک بزرگ ترین نشانه در عنبیه به شمار می آید. . طوقک عنبیه را به دو بخش مردمکی و مژگانی تقسیم می کند.
رنگ عنبیه از صفاتی که به فنوتیپ فرد ( که خود به ژنوتیپ او وابسته است ) بستگی دارد. این رنگ ( چه قهوه ای، چه مشکی، آبی، خاکستری، سبز. . . ) به طور کلی به دو نوع رنگدانه بستگی دارد: ملانین ( عموماً ) و لیپوفوسین ( برای برخی از انواع سبز ) . در صورت نبود هیچ گونه رنگدانه ای ( زالی ) ، چشم می تواند به رنگ خونی که در آن جاری است در بیاید.
معنی کلمه عنبیه در دانشنامه آزاد فارسی
عِنَبیِّه
عِنَبیِّه
عِنَبیِّه
در کالبدشناسی، پرده یا دیافراگمی عضلانی و رنگی که اندازه مردمک چشم مهره داران را تنظیم می کند. عضلات شعاعی عنبیه قطر مردمک را زیاد می کنند و عضلات حلقوی آن قطر مردمک را کاهش می دهند. هر دو نوع عضله به صورت غیرارادی به شدت نور پاسخ می دهند.
معنی کلمه عنبیه در ویکی واژه
پردهای است در چشم شبیه دیافراگم در دوربین عکاسی که میزان ورود نور به چشم را تنظیم میکند. رنگ عنبیه در افراد متفاوت
جملاتی از کاربرد کلمه عنبیه
استیلکولین باعث انقباض ماهیچه میشود و نورونهای حرکتی دستگاه عصبی به منظور فعال شدن ماهیچهها آن را آزاد میکنند. یکی از کاربردهای معمول استیلکولین در پزشکی، تحریک ماهیچهٔ حلقوی عنبیه جهت تنگ کردن مردمک چشم طی لیزیک است.
بسته به نوع گیرندههای موجود در اندامهای مختلف بدن اثرات انقباضی یا انبساطی ایجاد میشود مثلاً با تحریک گیرندههای بتا-۲ و انقباض عضلات شعاعی عنبیه، گشادی مردمک روی میدهد.
حساسیت مفرط نسبت به دارو، التهاب حاد عنبیه، بیماریهای التهابی حفرهٔ قدامی چشم، آبسیاه ثانویه.
در چشمهای تیره، استرومای عنبیه اغلب حاوی دانههای رنگدانه است. با این حال، چشمهای آبی و چشمهای زال فاقد رنگدانه هستند.
استروما یک شبکه ظریف از رشتهها است. برخی از این رشتهها دور محیط عنبیه و اکثریت آنها به سمت مردمک کشیده شدهاند. رگهای خونی و اعصاب محیطی در این شبکه قرار دارند.