معنی کلمه عمایت در لغت نامه دهخدا
عمایة. [ ع َ ی َ ] ( ع مص ) رجوع به عمایت شود.
عمایة. [ ع َ ی َ ] ( اِخ ) گویند کوهی است مشهور در بحرین. و گویند عمامیة و بذیل دو کوهند در عالیة. و نیز گویند عمایة کوهی است در نجد در بلاد بنی کعب و ازآن ِ حریش و حق و عجلان و قشیر و عقیل. و چون هرچه وارد این کوه شود نام و اثر او از بین میرود، لذا آن را بدین نام خوانده اند. و آن کوهی است مستدیر وحداقل طول و عرض آن ده فرسخ باشد. این کوه از تپه هایی پی در پی و قرمزرنگ تشکیل شده است. و در آن آبهایی اندک و شغال و پلنگ یافت شود. و درختانی بسیار دارد که اکثر آنها درخت «بان » است و قله هایی دارد که نتوان آنها را پیمود. ( از معجم البلدان ). عمایة، کوهی است در بلاد هذیل. ( از لسان العرب ) ( از تاج العروس ).