علی الدوام

معنی کلمه علی الدوام در لغت نامه دهخدا

علی الدوام. [ ع َ لَدْ دَ ] ( ع ق مرکب ) همیشه. پیوسته. همواره. دائماً. مدام. ( ناظم الاطباء ). یک ریز. یک بند. بردوام : آبهای روان علی الدوام در مرغزارهای او [ جوی مولیان ]... ( تاریخ بخارا ص 33 ). سی وسه سال بنشست علی الدوام ، دامن شب بگریبان روز بست وتصانیف مکر و حیل زنان نبشت. ( سندبادنامه ص 266 ).
از ازل تا ابد ز مستی عشق
بی قراری علی الدوام بود.عطار.

معنی کلمه علی الدوام در فرهنگ معین

(عَ لَ. دَُ ) [ ازع . ] (ق مر. ) همیشه ، پیوسته .

معنی کلمه علی الدوام در فرهنگ عمید

پیوسته، همیشه، همواره.

معنی کلمه علی الدوام در فرهنگ فارسی

همیشه پیوسته همواره دائما مدام

معنی کلمه علی الدوام در ویکی واژه

همیشه، پیوسته.

جملاتی از کاربرد کلمه علی الدوام

آری چو رفت همنفس بلبلی ز باغ دام است آشیانه به چشمش علی الدوام
گفتم من گدای تو خاک در سرای تو میدهدم ندای تو فیض علی الدوام دل
مدتها در آن رنجور بود و شکر خدای عزّوجل علی الدوام گفتی. پرسیدندش که شکر چه می‌گویی؟ گفت: شکر آن که به مصیبتی گرفتارم نه به معصیتی.
به چشم مردم این مملکت نباشد آب و گرنه گریه برایت علی الدوام کنند
فیض و فضلش علی الدوام تمام جود و لطف و عطاش مطلق و عام
در آن برات که فرمودیم بخازن جیب علی الدوام پی دفع وقت و اهمال است
چندی است کز وطن شده دور و، علی الدوام چون نی نوا کند ز غم نینوای تو
شیخ اندر این فکرت فرو رفت و پس از تأمل بسیار سر بر آورد و گفت: نشنیده‌ای که خواجه عالم علیه السلام گفت لی مَعَ اللهِ وَقتٌ لا یَسَعنی فیه مَلَکٌ مقربٌ و لا نَبیٌ مُرسَل و نگفت علی الدوام. وقتی چنین که فرمود به جبرئیل و میکائیل نپرداختی و دیگر وقت با حفصه و زینب در ساختی.
شود شود که نهم دل بجست جوی وصال بدیده پویم و جویم علی الدوام ترا
تو نجم سعد بادی بر آسمان دین مسعود اولیای تو اید علی الدوام