معنی کلمه علي در لغت نامه دهخدا
علی. [ ع َ ] ( اِخ ) ابن عبدالملک بن حسام الدین جونفوری هندی ، مشهور به متقی و ملقّب به علاءالدین. رجوع به علی متقی شود.
علی. [ ع َ ] ( اِخ ) ابن عبدالملک بن عباس قزوینی نحوی ، مکنّی به ابوطالب. رجوع به علی قزوینی ( ابن عبدالملک... ) شود.
علی. [ ع َ ] ( اِخ ) ابن عبدالملک رقی ، مکنّی به ابوالحصین. رجوع به علی رقی شود.
علی. [ ع َ ] ( اِخ ) ابن عبدالمؤمن بن عبداﷲ، مکنّی به ابوالحسن. تابعی بود. و رجوع به ابوالحسن ( علی بن... ) شود.
علی. [ ع َ ] ( اِخ ) ابن عبدالواحدبن علی بن جعفر نهدی حمیری. رجوع به علی نهدی شود.
علی. [ ع َ ] ( اِخ ) ابن عبدالواحدبن محمدبن عبداﷲبن عبداﷲبن یحیی انصاری سجلماسی جزائری مالکی ، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی سجلماسی شود.
علی. [ ع َ ] ( اِخ ) ابن عبدالواحد بغدادی ، مشهور به صریعالدلاء، مکنّی به ابوالحسن. وی شاعر بود و در سال 412 هَ. ق. درگذشت. و او را دیوان شعری است. رجوع به صریعالدلاء و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 143. وفیات الاعیان ابن خلکان ج 1 ص 453.
علی. [ ع َ ] ( اِخ ) ابن عبدالواحد دینوری ، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی دینوری شود.
علی. [ ع َ ] ( اِخ )ابن عبدوس. علی بن عمربن احمدبن عماربن احمدبن علی بن عبدوس حرانی. مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن عبدوس. رجوع به علی حرانی ( ابن عمربن احمدبن.. ) شود.
علی. [ ع َ ] ( اِخ ) ابن عبدوس. علی بن محمدبن عبداﷲ کوفی نحوی ، مشهور به ابن عبدوس. رجوع به ابن عبدوس شود.
علی. [ ع َ ] ( اِخ ) ابن عبدویه ،مکنّی به ابوالحسین. از روات بود، و نام او در الموشح آمده است. ( از الموشح ابی عبیداﷲ مرزبانی ص 207 ).
علی. [ ع َ ] ( اِخ ) ابن عبیداﷲ احمدبن زین الدین ، مشهور به زین العرب. رجوع به علی زین العرب شود.
علی. [ ع َ ] ( اِخ ) ابن عبداﷲبن حرث بن رحضةبن عامربن رواحةبن حجربن مصیص بن عامربن لؤی قرشی عامری. رجوع به علی عامری شود.
علی. [ ع َ ] ( اِخ ) ابن عبیداﷲبن حسن بن حسین بن بابویه قمی رازی. رجوع به علی قمی شود.
علی. [ ع َ ] ( اِخ ) ابن عبیداﷲبن نصربن سری زاغونی حنبلی ، مکنّی به ابوالحسن. متولد در 455 و متوفی در 17 محرم سال 527 هَ. ق. او راست : 1 - الایضاح فی اصول الدین. 2 - التلخیص فی الفرائض. 3 - الدور والوصایا. 4 - دیوان خطب. 5 - غررالبیان فی اصول الفقه ، در چند مجلد. رجوع به زاغونی ( علی بن عبیداﷲ... ) و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 144. سیرالنبلاء ذهبی ج 12 ص 139. مناقب الامام احمد ص 228. الوافی صفدی ج 12 ص 112. المنتظم ابن جوزی ج 10 ص 32. البدایه ابن کثیر ج 12 ص 205. شذرات الذهب ابن عماد ج 4 ص 80. مرآةالجنان یافعی ج 3 ص 852.کشف الظنون حاجی خلیفه ص 290. ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 145 و سایر صفحات. هدیةالعارفین بغدادی ج 1 ص 696.