علمی

قلم برکش به حرفی کان هوائی است علم برکش به علمی کان خدائی است

یافتی علمی چو نفس ذات کلی بی‌کران اینت علمی بی‌نهایت وینت فضلی با کمال

علمی که ازو گره گشاید بطلب زان پیش که جان و تن برآید بطلب

و گفت: اگرخدایتعالی را بخرد شناسی علمی با تو بود و اگر بایمان شناسی راحتی با تو بود و اگر به معرفت شناسی دردی با تو بود.

بیاموز تا دین بیابی ازیرا ز بی‌علمی آید هم بی‌فساری

علمی بطلب که بدل نور است سینه ز تجلی آن طور است

خردمند موشی در آن پرده بود که اوراق علمی بسی خورده بود

سری گفت: چون خبر می‌یابم که مردمان بر من می‌آیند تا از من علم آموزند دعا گویم، یارب تو ایشانرا علمی عطا کن که مشغول گرداند تا من ایشانرا بکار نیایم که من دوست ندارم که ایشان سوی من آیند.

چو از علم عشق آگهم کرد دوست بدیدم که علمی اگر هست اوست