علامه. [ ع َل ْ لا م َ ] ( اِخ ) حسن بن یوسف. رجوع به علامه حلی شود. علامه. [ ع َل ْ لا م َ ] ( اِخ ) تقی الدین راصد محمد ( متوفی در سال 993 هَ. ق. ). او راست : الطرق السنیة فی الاَّلات الروحانیة. ( کشف الظنون ).
معنی کلمه علامه در فرهنگ معین
(عَ لّ مِ ) [ ع - علامة ] (ص . ) دانشمند، بسیار دانا.
معنی کلمه علامه در فرهنگ عمید
بسیاردانا، دانشمند.
معنی کلمه علامه در فرهنگ فارسی
بسیاردانا، دانشمند،تائ آن برای مبالغه است ومذکرومونث در آن یکسان است ) ( صفت ) نیک دانا بسیار دانشمند . حسن بن یوسف
معنی کلمه علامه در ویکی واژه
دانشمند، بسیار دانا.
جملاتی از کاربرد کلمه علامه
بیبضاعت دختری، علامه عهد جدید داشت بر وصل جوان سرو بالایی امید
وَ جاءَکُمُ النَّذِیرُ محمد (ص). هذا قول اکثر المفسرین. و قیل: النذیر القرآن. و قیل: هو الشیب، معناه: أ و لم نعمّرکم حتّی شبتم و یقال: الشیب برید الموت و فی الاثر: ما من شعرة تبیضّ الّا قالت لاختها استعدی فقد قرب الموت. و نظر فضیل الی رجل و خطّه الشیب فقال: اتّق اللَّه فانّ الموت قد غرز اعلامه فی لحیتک: و قیل: النذیر موت الاهل و الاقارب. «فَذُوقُوا» ای العذاب، «فَما لِلظَّالِمِینَ مِنْ نَصِیرٍ» ناصر یعینهم.
ز بازوی توانا و دل آسودهٔ محکم به صد علامه دارد فخر، یک برزیگر عامی
عبدالحسین امینی نجفی (زادهٔ ۱۲۸۱– درگذشتهٔ ۱۲ تیر ۱۳۴۹) مشهور به علامه امینی، از مراجع بنام شیعه و نویسنده کتاب دائرةالمعارفی الغدیر بود.
طالب این سِرّ اگر علامهایست نک حسامالدین که سامی نامهایست
در خط نسخ از معاصران و پیروان شیوه آقا ابراهیم قمی بودهاست. زندگی او در اصفهان گذشته و در این شهر به هنگام فتنه افغان در سال ۱۱۳۵ه.ق درگذشت. روایت دیگری درگذشت او را در سال ۱۱۲۰ هـ. ق دانسته، آرامگاهش را در بقعه علامه مجلسی در اصفهان معرفی میکند.
المقاصد العلیة فی المطالب السنیة عنوان کتابی است از عبدالحسین امینی تبریزی مشهور به علامه امینی.
الغدیر نام کتابی است که به قلم علامه عبدالحسین امینی (از علمای شیعه) در اثبات ولایت بلافصل علی بن ابیطالب بعد از پیامبر اسلام و اثبات مذهب شیعه نوشته شده است. این کتاب به عربی نگارش شده است.
از برای دیگران علامه ای بهر خود لیک ابله خودکامه ای
اما نظر صحیح تر به نقل از علامه طباطبایی که در سفر خود به اخلومد گفته این است که، اصل واژه باید اُ خلومد باشد به ضم الف، و آن از ترکی و فارسی ترکیب یافتهاست. اخلو به ضم همزه، ترکی است (یعنی دالستان) مد هم فارسی است که دنبال اسامی مکانها آورده میشود. اخلومد یعنی جایگاه دال و درخت.
کشف دانش، گر کند علامه اش؛ از حرم بر آستان آید همی
چون عشق به شاگردان، تعلیم جنون گوید در حلقه نادانان، علامه نمیگنجد
غرض، تصنیفات جناب علامه بسیار است. مِنْجمله حاشیهٔ قدیم و حاشیهٔ جدید، رسالهٔ زورا، شرح هیاکل، اثبات واجب و اخلاق، حاشیهٔ انوار، حاشیهٔ مطالع و حاشیهٔ شمسیه.مدت هشتاد سال عمر یافت و در سنهٔ ۹۰۸ به ریاض جنت شتافت. از اوست:
شش - یعقوب بن اسحاق سامری طبیب مصر هفت - یعقوب بن اسحاق طبیب مسیحی معروف به ابن قف هشت - هبة الله بن یهودی مصری نه - مولی الفاضل، مولانا قطب الدین علامه ی شیرازی.
علامه مجلسی به مقایسهٔ اقوال مختلف و طبقهبندی زمانی اصحاب رس از سوی نویسندگان پیش از خود پرداختهاست.
علامه حلی این کتاب را در ایران و در کرمانشاه نوشته است.
وی در مورد شاگردش حسن حسنزاده چنین میگوید: بیش از ۲۰ سال او (علامه حسنزاده) را آزمودم؛ اما چیزی جز جد و اجتهاد در او ندیدم.
ز آتش دل جامی علم به چرخ کشیدی لقد نصبت لسر الهوی علیه علامه