علالا

معنی کلمه علالا در لغت نامه دهخدا

علالا. [ ع َ ] ( اِ صوت ) بانگ و شور و غوغا. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). علالوش. هیابانگ :
بجه از جو، سوی ما آ، که تماشاست در این سو
ستر اﷲ علینا، چه علالاست در این کو.مولوی.- علالای سگ ؛ پارس کردن او. بانگ او :
زین همه بانگ و علالای سگان
هیچ واماند ز راهی کاروان ؟مولوی.|| تشنیع. || کنایه و حرف پهلودار. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه علالا در فرهنگ معین

(عَ ) (اِصت . ) ۱ - بانگ و شور و غوغا، علالوش . ۲ - (کن . ) سخن پهلودار.

معنی کلمه علالا در فرهنگ عمید

۱. بانگ، فریاد، شوروغوغا، هیاهو.
۲. صدای سگ، عوعو سگ: گفت از بانگ و علالای سگان / هیچ واگردد ز راهی کاروان؟ (مولوی: ۸۴۹ ).

جملاتی از کاربرد کلمه علالا

گر افلاک نباشد به خدا باک نباشد دل غمناک نباشد مکن بانگ و علالا
جز این بنگوییم وگر نیز بگوییم گویید خسیسان که محالست و علالا
جز این بنگوییم، وگر نیز بگوییم گویند خسیسان که: « محالست و علالا »
گر شبی دورفتم از تو،چه گویم زان شب؟ همه شب تا بسحر بانگ و علالا باشد
گاه بر مملکت عقل شبیخون می‌زد گاه تاراج دل و دین بعلالا می‌کرد
سر پهلوی آن خم نه کوزه به بر خم به بجهی به سوی او جه ای مست علالایی
بیامدیم دگربار سوی آن چرخی که جان چو رعد زند در خمش علالایی
گفت از بانگ و علالای سگان هیچ واگردد ز راهی کاروان
بنوش از می بالا لب و ریش میالا شنو بانگ و علالا ز هر اختر و کیوان
دیدم ز تو من نقشی بر کالبدی بسته جان گفت علی الله گو دل گفت علالا کن