عقور. [ع َ ] ( ع ص ) سگ گزنده. ( منتهی الارب ). حیوانی که بگزد.( از اقرب الموارد ). ضد انوس. ج ، عُقُر : دهر بی منفعت خری است پلید چرخ بی عافیت سگی است عقور.مسعودسعد.در عمارتها سگانند و عقور در خرابیهاست کنج عزّ و نور.مولوی.|| گزنده ذی روح است و بس. ( منتهی الارب ). گویند عقور برای هر حیوانی بکار رود و برای غیر جان دار عُقَرة گویند. ( از اقرب الموارد ). عقور. [ ع ُ ] ( اِخ ) نام جایگاهی است. ( از معجم البلدان ) ( از منتهی الارب ).
معنی کلمه عقور در فرهنگ معین
(عَ ) [ ع . ] (ص . ) گزنده ، گاز گیرنده .
معنی کلمه عقور در فرهنگ عمید
ویژگی سگی که گاز می گیرد، هار.
معنی کلمه عقور در فرهنگ فارسی
گزنده، گازگیرنده، سگ گزنده ( صفت ) گزنده ( سگ و جز آن ) گاز گیرنده . نام جایگاهی است
معنی کلمه عقور در ویکی واژه
گزنده، گاز گیرنده.
جملاتی از کاربرد کلمه عقور
القعقور (به عربی: القعقور) یک منطقهٔ مسکونی در لبنان است که در شهرستان المتن واقع شدهاست.
من الوفم چو گربه با اعدا گرچه با من چو سگ شوند عقور
المعرفة تنفع و لو مع الکلب العقور
رسول خدا ایشان را جواب نداد، انتظار وحی همیکرد، تا جبرئیل فرو آمد و این آیت آورد: یَسْئَلُونَکَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ. پس رسول خدا دستوری داد داشتن بعضی سگان را تا مردم انتفاع بدان همیگیرند، و دو نوع از آن بقتل مخصوص کرد یکی کلب عقور، دیگر سیاه همرنگ، و ذلک فی
با صید هوا لوت منه نفس دغا را کاین کلب عقور است معلم شدنی نیست
انسان نابکار، بسان سگ عقور کشتنش واجبست به کیش هر آدمی
شعله اش گیرنده چون کلب عقور هولناک و زنده سوز و مرده نور
مرگ است چو کلب عقور و ما سرگرم به موشیم چون قطاط