عقب افتاده

معنی کلمه عقب افتاده در لغت نامه دهخدا

عقب افتاده. [ ع َ ق َ اُ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) آنکه در کارها از دیگران عقب مانده باشد. دنبال افتاده. ( فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه عقب افتاده در فرهنگ معین

( ~ . اُ دِ ) [ ع - فا. ] (ص مف . ) ۱ - کسی که در انجام کار یا کسب دانش از دیگران عقب تر باشد. ۲ - ناقص ، معلول .

معنی کلمه عقب افتاده در فرهنگ عمید

۱. آن که در کسب وکار یا علم وهنر از دیگران عقب مانده باشد.
۲. (روان شناسی ) = عقب مانده

معنی کلمه عقب افتاده در فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه در کارها از دیگران عقب مانده دنبال افتاده .

معنی کلمه عقب افتاده در ویکی واژه

کسی که در انجام کار یا کسب دانش از دیگران عقب تر باشد.
ناقص، معلول.

جملاتی از کاربرد کلمه عقب افتاده

جیمی والمر در قسمت ۳ فصل ۵، جرج دبلیو بوش را فردی عقب افتاده ذهنی خطاب می‌کند.
در روز ۱۲ آوریل سال ۱۹۶۱ فضانورد روسی بنام یوری گاگارین، به عنوان اولین انسان در مدرا زمین قرار گرفت. این موضوع ترسی زیادی در آمریکاییها ایجاد کرد. آن‌ها احساس کردند که از رقیب عقب افتاده‌اند.
من یکی وامانده ی از کاروان در عقب افتاده لنگ و ناتوان
به خاطر تمرین مجبور به ترک تحصیل موقت شده‌است. موقع امتحانات پایان سال تحصیلی در خرداد ۱۳۹۶، برای شرکت در مسابقات به آلمان رفته و به همین خاطر از درس‌هایش عقب افتاده اما آموزش و پرورش برای او استثنا قائل نشده و در نهایت به دلیل نداشتن معلم خصوصی و امکانات ویژه سه ماه مجبور به ترک تحصیل شده‌است.
صنوبر قامتی دیدم به راهی رقیبش بر عقب افتاده ماهی
ما از کشورهای پیشرفته پنجاه تا صد سال عقب افتاده‌ایم. ما باید این شکاف را در ده سال پر کنیم. یا این کار را انجام می‌دهیم یا له خواهیم شد.
چو تیر کج عقب افتاده بودم از مطلب به زور باد و هوا گرچه پیشتر رفتم